سخن نویسنده:بیاین این چپتر قراره کبابتو کنم..😂😂😂
چخره نویسنده وقتی میبینه کامنتا کم شده👇
امیدوارم از این چپتر لذت بیرین.
لطفا vote بدین و کامنت بزارین ❤
***پیتر همونطور روی میز مونده بود، منتظر حرکت بعدی تونی بود که...
کیر تونی رو لای پاهاش احساس کرد._ت...تونی...م..من...
_هیششششششش پیتر... نگران نباش.... ددی بهت میرسه.
زمزمه کرد.تونی آروم با دستاش بدن پیتر رو لمس میکرد.... از شونه تا رونش رو نوازش کرد و بعد.... روی پیتر درازکش و....
آروم خودش وارد پیتر کرد._تونیییییی.
پیتر بلند داد زد._آره پسر.... صدام بزن.
تو گوشش با صدای عمیقی حرف میزد.اشکی از چشم پیتر ریخت.... ولی نمیتونست مقاومت کنه....اون انقدر تحت تاثیر هورمون هاش بود که هیچکاری نمیتونست بکنه... پس فقط بدنش رو شل کرد و به دست تونی سپرد.
تونی آروم شروع کرد.... ریتم ملایمی داشت...و همونطور لمس بدن پیتر رو ادامه میداد.
پشت گوش پیتر نفس عمیقی کشید و..... گاز نرمی از لاله گوشش گرفت.پیتر آخ آرومی گفت و چشماش رو محکم بست.
تونی ادامه داد.... پشت گوش پیتر رو لیس زد و.... سمت گردنش رفت... یه نقطه رو مدام لیس زد و...
مک محکی زد... و بعد گازش گرفت.
باز پایین رفت و با شونه و کتف پیتر همینکار رو تکرار کرد....و برگشت بالا و شروع کرد به بوسیدن گردن پیتر.
همونطور که پیتر رو میبوسید شدت رو بالا میبرد....صدای ضربات تو اتاق بلندتر میشد....
تونی به نفس نفس افتاد.سرش رو عقب انداخت و با چند ضربه شدید... اومد.
پیتر هم همزمان با تونی اومد ولی.... هیچ صدایی ازش نیومد._واو....
تک خنده ه ای کرد و به پیتر نگاه کرد.
_پسر تو واقعا.....حرف تونی با چیزی که دید نصفه موند.
پیتر با چشمای خیس از اشک که به تونی نگاه میکرد و لبش رو گاز گرفته بود تا هق هق نکنه....
تو اون نگاه هیچ اثری از هوس،علاقه یا عشق نبود....
اون نرس بود.
YOU ARE READING
iron mate
Fanfictionپیتر پارکر که دیگه کسی براش نمونده و میخواد هویتش رو از همه مخفی نگه داره.... حالا به عنوان دستیار تونی استارک باید چیکار کنه؟ (سختی نوشتن داستان یه طرف نوشتن خلاصه یه طرف😑) دارای دو فصل. شیپ:استارکر starker R+18(میدونم این علامت رو اصلا محل یک نمی...