🖤We should talk🖤

316 49 25
                                    


هلو مای پیپل

می دونین هلو مای پیپل یعنی چی؟یعنی سلام مردمه من.
این یعنی من شما رو عمیقا مال خودم میدونم،اجتماع کوچیک خودمون،اوکی؟

اول از همه و قبل از هرچیز بگم؛ممنون از اکوریدرها که برام آرزوی موفقیت کردن،خودتونو دست کم نگیرین،فکر کنم جایگاه ویژه ای پیش اونیکه کارارو جفت و جور می کنه دارین،چون به شدت موفق بودم و شانس،چیزی که بهش اعتقاد زیادی هم ندارم،باهام یار بود و تلاشم نتیجه داد!

دوم؛اینی که می خوام بگم چند باری توجهمو به خودش جلب کرده ولی بیخیال از کنارش رد شدم...وقتی برای جیمین و جانگکوک داستانم درد و بیماری مینویسم،به خودم برمیگرده،شروعشم از سِرمی بود که جیمین برای جانگکوک زد...به دو روز نکشیده بود نوشتمش،خودم رفتم زیر سرم،آخریش هم دست چپ آسیب دیده جیمین که تو آتله،یه هفته بعد از نوشتنش دست چپ خودم رفت تو گچ و قدرت خم کردن انگشتامو هم ندارم،طوری که انگار هیچ عضله ای برای اینکار بین انگشتام تعبیه نشده و با کمترین حرکتی تا مغزم تیر میکشه...(تحت کنترله قصدم نگران کردنتون نیست)
تنها نگرانیم نسبت به نوشتن مسائل بعدیه...چشمم ترسیده!

سوم اینکه حتما می خونمتون حتی اگه وقت نکنم جواب بدم،همچنین از همراهیتون حسابی لذت بردم؛لیلی-سارا-نورمایند-ام زد و...
(من تو به خاطر سپردن اسم ها/تاریخ ها و... به شدت مشکل دارم،یا بهتره بگم آی دونت گیو عه فاک،برای همین وقتی بهم چهل بارم اسماشونو میگن،بار چهل و یکم که می خوام باهاشون صحبت کنم و نیازه که صداشون‌ کنم،میپرسم اسمت چی بود؟ولی شماها و چند نفر دیگه به طور طبیعی تو ذهنم موندین)

چهارم،قسمت سخت حرفام که برای آخر نگه داشتم...
می خوام باهاتون رو راست باشم،اکو برای من جایگاه خاصی داره و اگه چیزی که مینویسم کاملا یا نزدیک به کاملا،راضیم نکنه،احساس سرخوردگی بهم دست میده و دلسرد و ناامید میشم و الان تو این موقعیتم؛برای همین تصمیم گرفتم یه وقفه بندازم و اکو رو آنپابلیش کنم تا زمانی که بتونم،در وحله ی اول،خودم روند چیزی که برای ادامه داستان مینویس رو بپسندم و بپذیرم و بعد با شماها به اشتراک بزارم،(تا همین یک ساعت پیش مشغول ادیت پارت هایی که برای آپ نوشته بودمشون،بودم اما...)

درسته تعداد کسایی که ووت میدن کمتره اما کسایی که می خونن کم نیست و من برای تک تک نگاه هاتون ارزش قائلم و بابت پیامی که منتقل می کنم مسئولم حتی اگه فقط یک نفر اکو رو می خوند...

امیدوارم تونسته باشم حق مطلبو ادا کنم،اگر ناراحتتون می کنه،درکتون می کنم،برای منم ایده آل نیست،نه دور بودن از شما نه دور بودن از پسرام و زندگیشون اما میدونم که مخاطبم درک می کنه چون اونم برای وقتش ارزش قائله و دنبال خوندن اسمات های رندوم و عشق ورزیدن های سطحی و بی پایه نیست وگرنه اینجا نبود...

-بهتره آنپابلیشش نکنم تا برگردم؟دلم نمیاد اینکارو کنم چون میدونم دلتنگی چه حسی داره...

پنجم،زیاد ناراحت کننده نشد؟
پس یه خبر،یه سوپرایز براتون دارم که قطعا خیلی خوشتون میاد،منتظر خبرش باشید،فالوم کنید که وقتی گفتمش نوتیسِش براتون بیاد...

-اکوریدرا؟ تابعد❤️‍🔥

فعلا
همین🖤🌪

Du hast das Ende der veröffentlichten Teile erreicht.

⏰ Letzte Aktualisierung: Aug 05, 2022 ⏰

Füge diese Geschichte zu deiner Bibliothek hinzu, um über neue Kapitel informiert zu werden!

Echo(kookmin)Wo Geschichten leben. Entdecke jetzt