belongs to older (part 7)

126 14 252
                                    

دیوید،بدون توجه به اخم شدید لیام که سعی میکرد گلبرگای دست گل رو از توی چشم و چالش دربیاره،به سمت زین اومد و اون رو محکم در آغوش گرفت:

زی زی کوچولو!

زین هم مثل دیوید به پیراهنش چنگی زد و بدنش رو محکم در آغوش گرفت:

دیوید!دلم برات تنگ شده بود!

دیوید با لبخند شیرینی،فرق سر زین رو محکم بوسید و با نیشخند به لیام گفت:

دیدی بلاخره سوپرایزت کردم؟

لیام دست گل رو تو صورت دیوید پرت کرد و غر زد:

گوزرایزم کردی احمق!

زین چشم غره ای به لیام رفت و لیام بدون توجه به زین همچنان با قیافه نچسب به دیوید نگاه کرد.زین لبخندی زد و موهای دیوید رو بهم ریخت:

به دل نگیر! میدونی که لیام چقدر غرغروعه

دیوید که زین حق رو به اون داده بود سریع،سرش رو تکون داد و گفت:

بعد پنج سال هنوزم عوض نشده!

زین نگاهش به زخم قدیمی گوشه سر دیوید افتاد که نتیجه بخیه عملش بود و هنوز هم به درستی مو در اون قسمت رشد نمیکرد.دیوید بر حسب عادت جای بخیه قدیمیش رو نوازش کرد و گفت:

دلم برای لین تنگ شده بود بخاطر همین با جیمز اومدم بهتون سر بزنم!

زین خواست سوال بپرسه،پس جناب آقای عالی کجاست که نگاهش به سمت خیابون رفت که جیمز با جدیت و عینک افتابی تیرش با تلفنش حرف میزد.
زین چندبار پلک زد و به جیمز اشاره کرد:

با این تیپی که زده از ده کیلومتری میشه فهمید ماموره دولته!

دیوید نیشخندی زد و با ذوق گفت:

اره دقیقا چون از وسط ماموریت برش داشتم اوردمش!

دهن لیام باز شد و محکم سر دیوید داد زد:

برای چی کون دولتیتون رو میارید ور دل خونه ما!

زین دستانش رو روی سینه لیام گذاشت و اون رو به داخل هُل داد و زمزمه کرد:

قبل اینکه با سروصدات کارو رو بدتر کنی برو ببین لین چیکار میکنه

لیام با حرص و عصبانیت چشم غره ای به دیوید رفت و دیوید تنها واکنشش این بود که شونه بالا بندازه و با نیشخند شیطانی بهش زبون درازی کنه.
زین آهی کشید و دست دیوید رو گرفت:

صبحونه خوردی؟بیا تو

دیوید با اضطراب به جیمز نگاه کرد که اخرای تماسش بود و کم کم داشت بهشون نزدیک میشد:

از جیمز بپرس

جیمز عینکش رو با متانت برداشت و با لبخند دست زین رو تو دستش گرفت و تکون داد:

Judas (Shotgun S2){Z.M}Where stories live. Discover now