small world (part 6)

111 12 334
                                    

زین لب گزید و پلکاش رو روی هم گذاشت،لیام دستاش رو توی دستای زین گره زده بود و سردی حلقه ازدواجش از روی پوست انگشتانشون که روی هم میلغزیدن رو حس میکرد.این احساس هیچ وقت تکراری نمیشد.
لیام با آرامش بوسه ای روی شقیقه و‌گونه زین گذاشت و باعث شد زین لبخندی بزنه و پاهاش رو دور کمر لیام محکم تر کنه.
لیام آه عمیقی  تو گوش زین کشید و زین بلاخره چشمانش رو باز کرد و چنگی به پشت لیام کشید و نالش رو پشت لب های بهم فشردش قایم کرد.

رانش های کمر لیام باعث شد کم کم صدای تشک در بیاد و در انتها لیام بازوش رو دور کمر زین پیچید و باعث شد زین ناخودآگاه قوسی به کمرش اضافه کنه.

لیام صورتش رو تو گردن زین قایم کرد و زین از فشار و تحریک پشت موهای لیام رو چنگ زد و آه کوتاهی کشید.
انگار این ارضا،روح از لیام خارج کرد و باعث شد گردن زین زیر دندون نیشش بگیره و محکم فشارش بده،زین آروم جیغی کشید و غر زد و از در پی انزال لیام اون هم به ارضای جسمی رسید.
چشم های زین تو جمجمه ش چرخید و دهنش با آه عمیقی باز شد و کمرش رو قوس داد.

لیام لبخندی زد و بوسه ای رو لب زین کاشت و بدن بی حال زین رو نوازش کرد.دستش رو سراسر سینه و رون زین میکشید تا لرزشش رو آروم کنه اما میدونست خودش نمیتونه بیشتر تحمل بکنه.

بعد از اینکه زین به حال خودش برگشت چندین نفس عمیق کشید و اسم لیام رو صدا زد اما سر مست و داغ لیام خیلی دور از اتاق بود،بی صدا تو آغوش زین بی هوش شد.

وزن سنگین لیام روی سینش یک لحظه نفس از زین دزدید.زین غر زد و پشت لیام رو با دستانش کوبید:

لیام از روم پاشو!لیام!

تنها پاسخ از طرف لیام نفس های سطحی و یکسانش بود که نشون میداد تو خواب عمیقی فرو رفته.

زین ثانیه ها به سقف خیره شد و با کلافگی چندین بار پلک زد.عرق‌ رابطه جنسی داشت روی تنش خشک میشد و هر ثانیه بیشتر به کلافگیش اضافه میکرد.

آروم لیام سنگین رو کنار زد و گوشه تخت نشست و موهای بهم ریختش رو با دستاش صاف کرد با کلافگی آهی کشید.نیم نگاهی به لیام انداخت که کاملا بعد از رابطه جنسیشون بیهوش شده بود.میدونست لیام مسته اما واقعا نمیتونست خودش رو قانع کنه انگار دراون لحظه،قلبش درون سینش فشرده شد.

با پاهای لرزانش از روی تخت بلند شد و سعی کرد چند قدم مونده به حمومشون رو با سرعت طی کنه.وقتی وارد حمام شد در شیشه ای دوش رو پشت سرش بست و زیر دوش آب داغ عضلاتش رو آزاد کرد.

اب داغ پوست بدنش رو قرمز کرد اما زین نمیتونست کمتر از این قانع باشه،انگار افکارش با بخار آب محو میشد.اما هنوزم میتونست احساس کنه نگرانی درمورد لیام داره اون رو مثل یک سیاه چاله به درون خودش میکشه.

Judas (Shotgun S2){Z.M}Où les histoires vivent. Découvrez maintenant