_من حالم خوب نیست.
دروغ میگفت. اون واقعا حالش بد نبود؛ ولی چی میشه اگر یکم توجهِ اون دختر رو جلب میکرد؟
نگاهِ دختر بزرگتر با شنیدنِ این حرف، رنگِ نگرانی گرفت. از سرتا پای جنی رو نگاه کرد و با هل شدگی پرسید.
+چ..چی؟ وایسا. درد داری؟ کجات درد میکنه؟ میخوای که..
اون خنده دار شده، ولی هنوز جذابه. اون نگرانمه؟ اوه.
مغزِ جنی لحظه ای دستاز سناریو ساختن نمیکشید.
_چیزی نیست، فک کنم به خاطرِ...به خاطرِ پریودمه.
هیچکس نمیدونست ولی جنی همیشه با مرد ها راحت تر از خانم ها بود. اون دوست های پسرِ زیادی داشت و چون از کلیشه های دخترونه خوشش نمیومد. اون هیچ وقت دخترِ خانم و نمونه ای نبود.ولی چون آروم بود این موضوع خیلی معلوم نمیشد.
در نتیجه، حالا مثلِ یه مورچهی فلج، احساسِ دلهره و عجیبی داشت. اون الان بهیه دختر همچین حرفی زده بود. شت؛لیسا برعکسِ دختر کوچکتر، افکارِ بلندی داشت.
+هی، چیزی نیست؛ نیاز به پد داری؟ میخوام بهت کمک کنم.
جنی، دست از بازیه کثیفش نمیکشید. توی مغزش لبخندِ شیطانی نقش بسته بود. چی میشه اگر برام پد بخره؟
_راستش،واقعا بهش نیاز دا..
قبل از اینکه حرفشو کامل بزنه،ماشین جلوی هایپر مارکتی ایستاده بود.
چرا پیاده نمیشه؟جنی و لیسا، برای چند ثانیه بهم زل زدن.
+نمیخوای بری پد بخری؟اون خنده ی شیطانی حالا تبدیل به چهره ی پوکری شده بود. خب اون دخترِ سکسیای رو پیدا کرده بود ولی نمیشه که هم جذاب باشی و هم باهوش.
توی معزش با نا امیدی سری تکون داد و بعد در رو باز کرد. از روی صندلی پایین پرید و بدونِ نیم نگاهی به داخل، درو بست.
وقتی از ماشین بیرون پرید، با قدم های محکم به سمتِ هایپر قدم بر میداشت. نمیخواست جوری به نظر بیاد که انگار عصبانیه. اینطوری ناجور میشه.
تک خندهی عصبی کرد.
_خدایا...باورم نمیشه. من میگم درد دارم، و اون میگه برو پد بخر. دستت درد نکنه خواهرم(!)، لطف کردی واقعا. خنده داره. خدایا،چرا هیچ دخترِ جنتلوُمنی سرِ راهِ من نمیذاری هان؟؟ اگر من میت...جنی هنوز به هایپر نرسیده بود که آستین های هودیِ کرم رنگی، دورِ کمرش بسته شد و نفس های گرمی رو روی گردنش حس کرد.
_به من گفتی خواهرم؟
..............|قسممیخورم خودمم تعجب کردم برای کلمه ی خواهرم؟!

YOU ARE READING
Ineffable
Fanfictionبرام قشنگ بود که من همون هوایی رو تنفس میکنم که لای موهای خرماییِ اون میپیچه- همون خورشیدی که نورِ تابستونیش شاهدِ اینه، که او دستاشو جلوی چشمای قهوهایش بگیره،،،، ------------------------------------------------------- خلاصه ای از رمنس هایی که سعی...