Love Lovely

Part 12

سوپریززززززززززززز

آروم آروم پلک های خستش رو از هم باز کرد که بخاطر هجوم یک دفعه ای نور دوباره روی هم افتادن
چند دقیقه بعد وقتی دوباره چشم‌هاش رو باز کرد سرشو کمی به سمت راست چرخوند و متوجه‌ی سرمِ کنار تختش شد

هوسوک که تکون خوردن جیمین رو دید سریع سمتش رفت 
و کنار تخت ایستاد: جیمین عزیزم خوبی؟

جیمین سر تکون داد و نیم جیز شد
هوسوک که قصدشو فهمید کمک کرد تا بشینه
به بالشت پشت سرش تکیه داد و نفس عمیقی کشید

لیسی به لب های خشک شده‌اش زد و با صدای خشداری زمزمه کرد
+هیونگ میشه یه لیوان آب بهم بدی لطفا؟

: اوه آره آره

هوسوک از داخل مینی یخچال کنار تخت بطری آب معدنی برداشت و داخل لیوان یه بار مصرف ریخت و دستِ جیمینو داد
جیمین بعد از خوردن دو لیوان آب انگار که روحش تازه شده با لبخندی از هوسوک تشکر کرد

هوسوک کنار تخت برادرش روی صندلی نشست و دست جیمینو در دست گرفت
همینطور که آروم پشت دستشو نوازش میکرد زمزمه کرد:خوبی؟

جیمین مجدداً لبخند آرامش بخشی زد و فشار کوچکی به دست برادرش وارد کرد

+ خوبم هیونگ نگران نباش

دور و برو نگاه کرد و ادامه داد

+ یونگی هیونگ کجاست

هوسوک نفس عمیقی کشید: مادر زنگ زد رفت جوابشو بده بیرونِ اتاقه
و نگران نباش چیزی درمورد این اتفاق بهش نمی‌گه

جیمین که نگران شده بود با شنیدن حرف هوسوک نفس عمیقی کشید و سر تکون داد
چند لحظه بعد یونگی به همراه دکتر وارد اتاق شد

دکتر بعد از چک کردن سرم جیمین با ناراحتی نگاهشو روی صورت افراد منتظر در اتاق چرخوند
نفس عمیقی کشید و رو به هوسوک و یونگی گفت: میتونم تنهایی باهاتون صحبتی داشته باشم؟

قبل از اینکه هوسوک جواب بده جیمین با لحنی سرد گفت
+ آقای دکتر لازم نیست چیزی رو ازم مخفی کنید...اگه مشکل خاصی دارم رو در رو بهم بگید...

: آقای پارک استرس برای شما خوب نیست

+ من نباید از مشکل خودم با خبر بشم؟

دکتر آهی کشید و سرشو پایین انداخت
از اعماق قلبش برای جیمین ناراحت بود و نمیدونست چطوری تو روی امگا نگاه کنه و درمورد مشکلِ جدی که داشت صحبت کنه

بار دیگر نفس عمیقی کشید و سرشو بالا آورد
: آقای پارک...‌

مکثی کرد و ادامه داد : طبق آزمایشات شما به سندرومِ قلب شکسته مبتلا شدید

رنگ از رخسار هوسوک و یونگی پرید و با بهت به دکتر زل زدن
چند ثانیه‌ی بعد جیمین با گیج به هیونگ‌های خشک شده‌اش و بعد دکتر نگاه کرد