Part 34

2.8K 395 119
                                    

لیدیز اند جنتلمن!
ووت یادتون نره🗿👇🏻

با برخورد نور خورشید به پلک های بستش اخمِ محوی بین ابروهایش نشست.

کمی توی جاش تکون خورد. با حس سنگینی روی بازوش با کمی تعلل آروم آروم پلک هایش رو از هم فاصله داد.
اولین تصویری که جلوی دیدش قرار گرفت صورتِ زیبای امگاش بود.

امگایی که تا نیمه شب با او درحال عشق بازی بود!
امگایی که دوباره جای مارک کمرنگ شده‌اش رو تمدید کرده بود!
اونم به رضایت خودش!

با لبخندی پهن خیره به اجزای صورتش خیلی نرم موهایی که روی صورتش ریخته بودن رو کنار زد.
بوسه ای روی پیشانی صافش گذاشت و توی دلش قربون صدقش رفت.

بعد از کلی کلنجار رفتن با خودش دست از خیره موندن به امگای فرشته مانندش برداشت.

بعد از مطمئن شدن از راحتی جای خواب جیمین از تخت بیرون اومد و کش و قوسی به بدنش داد. قطعا قرار بود امروز به بهترین روز زندگیش تبدیل بشه!

با برداشتن باکسرش از روی زمین و پوشیدنش وارد حموم شد.
بعد از آماده کردن وان و شستن صورتش از حموم خارج شد و سمت تخت رفت.

چهار دست و پا ، با نیشخند به جیمینِ غرق در خواب نزدیک شد و روی بدنِ پر از مارکش خیمه زد.
بدونِ اینکه حواسش باشه دوباره با شیفتگی مشغولِ برسی کردن صورتِ بی‌نقصش شد.

مژه‌های بلندش که روی گونه‌های تپلش سایه انداخته بودن، موهایی که دوباره روی صورتش ریخته بودن،لب های نیمه‌باز و کبودش...همه‌ی اینا باعث میشد کنترلش رو از دست بده و برای بار هزارم دلباخته‌ی «همسرش» بشه!

مسخ شده بیشتر روی صورتش خم شد و لب های پفکیش رو به دندون کشید!
با گازِ ریزی که از اون پاستیلای خوشمزه گرفت صدای ناله‌ی ریز جیمین بلند شد.

با اشتیاق بیشتری به مکیدن و بوسیدنِ لباش ادامه داد.
جیمین با اخم های در هم بدون اینکه درک کنه توی چه موقعیتی قرار داره شروع کرد به آروم تکون دادنِ لب هاش و به عبارتی همکاری در بوسه!

جونگ‌کوک در میان بوسه لبخندی به حرکتِ گیج و بامزه‌ی لب های جیمین زد.
چند ثانیه بعد وقتی به خودش اومد و متوجه شد اون آلفای خرگوشییِ گنده دوباره از خواب بودنش سواستفاده کرده اخمش غلیط تر شد و با مشت به بازوش کوبید.

رَوش جونگ‌کوک همین بود!
همیشه با بوس و بغل و کارای🔞🔞🔞جیمین رو بیدار میکرد!
و جیمین معتقد بود که جونگ‌کوک در همه‌ی زمینه ها مخصوصا این زمینه خیلی فرصت طلب و بشدت منحرفه!
و البته که جیمین هم عاشقِ این ساید منحرفش بود!

بعد از حدود 2 دقیقه بوسیدن لب های هم جونگ‌کوک با فهمیدن اینکه برای نفس کشیدن به چیزی به نام اکسیژن نیاز دارن عقب کشید.

Love LovelyWhere stories live. Discover now