𝐇𝐄𝐑𝐌𝐄𝐒 ▪︎ 𝟑𝟐

552 131 85
                                    

▪︎ ▪︎ ▪︎ ▪︎ ▪︎ ▪︎ ▪︎ ▪︎ ▪︎ ▪︎



شب فرا رسید. همون شبی که قبل از به خواب رفتنش، موسیو هشدارش رو داده بود. حالا هم هوشیار، کنارِ درب اتاق ایستاده بود و انتظارِ ورود مرد رو می‌کشید.

در باز شد و انتظارش به پایان رسید. موسیو کیم با همون لباس هایی که از صبح به تن داشت، وارد شد و چند قدمی بهش نزدیک شد.

"امشب نمیاد... میدونم عجیبه ولی چیزِ دیگه ای نگفت. فقط نمیاد."

خشک شد! سکولا سرش رو میداد تا زیر حرفش نزنه. اون زنِ مقتدر حرفش یکی بود. حتی اگر مجبور بود، برای یکی کردن حرف هاش همه‌ی افرادش رو گردن میزد. چه انقلابی به پا شده بود که شخصیتش رو انقدر پایین بیاره؟

موسیو که تا اون لحظه به چهره‌ی شوکه شده‌ی پسر کوچکتر خیره شده بود بالاخره دست برداشت و روش رو به طرف تخت کج کرد.

به خوبی میدونست پشت این چشم های متعجب و صورتی خشک شده چی میگذره.
شارلوت، زنی که چند سال از زندگیش رو در کنارش گذرانده بود، قبل از سکولا شدن هم پای حرفش میموند.

چه این حرف مهم باشه و چه ساده، مثل همین ساعت و روز قرار.
سکولایی که میشناخت، ساعتِ قرارش رو هم تغییر نمی‌داد، چه برسه به تغییر روزِ قرار!

"دارو هاتو خوردی؟"

نگاهِ جونگکوک به چشم های موسیو نشست. چه چشم های صادقی! چه نگاهِ گیره و زیبایی داشت. چه با ظرافت فریبش می‌داد. روشنی چشم های مرد، شیفتگی نگاهِ خودش رو بازتاب می‌کرد و امان از کوری ای که به سراغش می‌اومد. کوری ای که محض بود و فریبِ این مرد رو نمی‌دید.
چقدر احمقانه به محبت های یک غریبه‌ی آشنا دل داده بود.

تمام زندگیش زیر دست های این مرد بود و خبر نداشت. سکولا، اون زنِ قدرتمند، فقط یک دیوارِ کاذب بود.

دژِ آهنین مربعِ تشکیلات، از این مرد ساخته شده بود. تهیونگ کیم، از مدرک مدیریتش فقط برای گرداندن کمپانی استفاده نمیکرد. حتی توی اوقات فراغتش هم طرح های مختلف لباس نمی ‌کشید.
هِرمس تماما از دروغ پوشیده شده بود. هِرمسِ واقعی سیاه بود. برعکس کرم رنگِ ملایم و گرمی که توی تمام طراحی های مرد حضور داشت.

"خوردم! تمامِ دارو هامو خوردم."

لبخندِ موسیو، مثل زهر کشنده بود. لعنت به این لب ها که زیبا می‌خندید. مادرش همیشه از انصافِ خدا حرف می‌زد. خدایی که به فریبِ این مرد، چشم های گیرا و لبخندی زیبا میبخشه، انصاف که هیچ، ذره ای احساس هم به خرج نداده!



‌▪︎ ▪︎ ▪︎ ▪︎ ▪︎ ▪︎ ▪︎ ▪︎ ▪︎ ▪︎


Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
𝐇𝐞𝐫𝐦𝐞𝐬 | 𝐕𝐊Where stories live. Discover now