همه دور هم نشسته بودن که جونگکوک و جین با قدم های آروم به پذیرایی نزدیک شدن و توجه همه بهشون جلب شد
#کجا غیب شدین باباجون ؟
پدربزرگ با مهربونی پرسید و جین که میدونست جونگکوک همین الانشم به زور و برای حفظ ظاهر اونجا ایستاده بجاش جواب داد
×انگار کوک یادش رفت صبح اسپرشو بزنه و الان حالش یه کوچولو بد شد ... بردمش بالا اسپرشو بزنه
جمله‌ی جین تموم نشده بود که یهو همه با ترس تو جاشون پریدن و هه‌نا با هُل به پسرش نزدیک شد
÷خوبی پسرم ؟
+خوبم مامان
<مطمعنی خوشگلم ؟
رو به مادربزرگش با بی حالی سرش رو بالا پایین کرد و لبخند محوی زد
+خوبم ... نگران نباشین
همه‌ی اونایی که نگران تو جاشون ایستاده بودن دوباره نشستن و جین و جونگکوک هم روی مبل هایی که خالی مونده بود جا گرفتن . ولی هیچکس بجز بزرگترین نوه‌ی کیم ها متوجه واکنش تهیونگ نشد . پسر موفرفری تنها کسی بود که اون لحظه از جاش بلند نشد اما تنها کسی بود که پوستش از ترس حداقل چند درجه روشن تر شد و همین باعث شد جین پوزخند بزنه . تهیونگ خدای تظاهر بود و تا وقتی خودش نمیخواست هیچکس نمیفهمید چی تو سرش میگذره ... البته فقط تا زمانی که بحث جونگکوک درمیون نبود
×شیش ساله خودتو گم و گور کردی اما هنوزم همون تهیونگه وابسته به جونگکوکی
^چیزی گفتی هیونگ ؟
بعد از زمزمه‌ی زیرلبیش جیمین که کنارش نشسته بود پرسید و باعث شد به خودش بیاد و به طرف پسرخالش بچرخه
×نه با خودم بودم
قبل از اینکه جیمین چیزی بگه صدای پرانرژی هوسوک توی خونه پیچید و توجه همه رو به خودش جلب کرد
/شنیدم عشقِ کله فرفریم برگشته خونه
تهیونگ با خوشحالی از جاش بلند شد و دو پسر محکم همدیگه رو درآغوش کشیدن
-جینیونگ گفت سنگاپوری
/مگه میشه عشقم بعد ۶ سال برگرده خونه و من نباشم ؟
هوسوک با شادی ذاتیش گفت و تهیونگ رو به خنده انداخت . وقتی دو پسر از هم جدا شدن تهیونگ برگشت سر جای خودش اما جایی برای نشستن هوسوک باقی نمونده بود برای همین پسری که لباسای رنگی رنگی تنش بود مستقیم به سمت جینیونگ رفت و روی پاهاش نشست
این یه رسم قدیمی بین نوه های کیم بود چون توی اون خونه وقتی همه حضور داشتن همیشه جا برای یک نفر کم بود اما با توافقی که بینشون صورت گرفته بود یک نفر روی پای یکی دیگه مینشست . که البته قدیما اون یکنفر اکثر مواقع جونگکوک بود که روی پای تهیونگ مینشست
YOU ARE READING
In "Kim" Mansion ⏳️
Fanfictionشما چقدر به پسرداییتون وابسته هستین ؟ اصلا چندبار در سال میبینینش ؟ خونه هاتون چقدر به هم نزدیکه ؟ جواب این سوال ها برای جونگکوک خیلی سادس ! اون دیووانه‌وار وابسته‌ی پسر داییشه ! کیم تهیونگی که باهاش تو یک خونه زندگی میکنه و از لحظه‌ای که چشم به ای...
