Chapter 28

5.7K 732 135
                                    

+بلاخره دارم نجات پیدا میکنم

-انقدری که تو این دو سه روز غر زدی تو تمامِ عمرت نزدی فندق !

تهیونگ در واکنش به خرگوشِ خوشحالش که داشت مرخص میشد و میتونست برگرده خونه با لحنی پوکر گفت ولی جونگکوک خوشحال تر از این بود که بتونه بهش چشم غره بره و بگه 'من غر نمیزدم' ، البته این واقعیت که میدونست واقعا تو این چند روز خیلی نق زده برای سکوتش بی تاثیر نبود !

تهیونگ بعد از اینکه توی تعویض لباس به جونگکوک کمک کرد موهای لختش رو که حالا تا پایین گردنش میرسیدن مرتب کرد و با گذاشتن بوسه‌ای روی اون ابریشم های نرم دستش رو گرفت و باهم از اتاقی که سه روز توش بودن بیرون رفتن

+چرا هیچکس نیومده دنبالمون ؟

توی راهرو که بودن جونگکوک با گیجی پرسید و خب حق هم داشت که براش سوال پیش بیاد چون از خانواده کیم بعید بود همگی باهم نرن دنبال ته تغاریشون

-تو خونه منتظرتن

جونگکوک با حالت تفهیم سرش رو بالا و پایین کرد و بعد با یادآوری چیزی متوقف شد و به طرف پسرداییش برگشت

+قبل رفتن بریم پیش یونگی هیونگ ؟

تهیونگ بی حرف سرش رو بالا و پایین کرد و همین باعث شد که دوتایی به طرف اتاقی که یونگی همچنان توش بستری بود حرکت کنن . وقتی وارد اتاق شدن دیگه حتی دیدنِ جیمین متعجبشون هم نکرد چون اون پسر تمامِ این مدت حتی از پدر و مادر یونگی هم بیشتر کنارش بود و یک لحظه هم تنهاش نزاشت

+چطوری یونگی هیونگ ؟

یونگی که روی تختش نشسته بود و کمی رنگ پریده به نظر میرسید به کوچیکترین فرد جمع لبخند زد

*تورو که میبینم خوب میشم

جونگکوک با حالتی بامزه خندید و با رفتن به سمت یونگی بوسه‌ای روی گونش گذاشت و بعد رو به روش روی تخت نشست

^داری میری خونه ؟

با سوالِ جیمین جونگکوک با هیجان سرش رو بالا و پایین کرد

+بلاخره ولم کردن !

جونگکوک جوری که انگار این چند روز اسیری کشیده و حالا بلاخره از اسارت آزاد شده گفت و سه نفرِ حاضر در اتاق رو به خنده انداخت . چند دقیقه بعد درحالی که جونگکوک داشت با یونگی صحبت میکرد با اشاره‌ی تهیونگ، جیمین همراهش از اتاق خارج شد و بعد کمی دورتر از اتاقِ یونگی رو به روی هم ایستادن

-جیمین یونگی حالش خوبه ؟ نسبت به دیروز که دیدمش رنگ پریده تر به نظر میومد

جیمین نفسش رو آه مانند از دهنش خارج کرد و سرش رو به نشونه تایید تکون داد

^صبحِ زود شیمی درمانی شد ... برای همین حالش خیلی خوب نیست ولی خب جلوی جونگکوک تظاهر میکنه خوبه

In "Kim" Mansion ⏳️Where stories live. Discover now