فلش بک ... صبحِ روزِ دادگاه
×نامجون نامجون نامجون
روی بزرگترین کاناپهی خونش نشسته و مشغول کار با لپتاپش بود که جین با صدایی بلند چندبار اسمش رو صدا کرد و درحالی که میدویید پرید جلوش . ترسیده از اینکه نکنه اتفاق بدی براش افتاده باشه لپتاپش رو کنار گذاشت و ایستاد و طی یک واکنش غیرارادی دو دستش رو روی گونه های سفیدِ جین که تضاد عجیبی با رنگ پوست خودش داشتن گذاشت
*چیشده ؟ خوبی ؟ جاییت درد میکنه ؟ ببرمت بیمارستان ؟
جین که بخاطر فاصله نزدیکشون و دست های نامجون که روی گونه هاش بودن مغزش خالی شده بود با گیجی بهش خیره شد
*سوکجین خوبی ؟
×ها ؟
*میگم خوبی ؟
جین سرش رو بالا و پایین کرد
×خوبم تو چطوری ؟
نامجون که گیجتر از قبل شده بود اخم کرد
*اونجوری دوییدی و اسممو صدا کردی تا باهام حال و احوال کنی ؟
چند ثانیه طول کشید تا مغز جین اطلاعات رو بازیابی کنه و بعد دوباره هیجانش برگشت
×میشه از تلویزیونت استفاده کنم ؟
نامجون حدودا یک دقیقه بدون اینکه چیزی بگه و تو همون پوزیشن فعلیشون به چشم های جین خیره موند و بعد با حالتی ناامید شده دست هاش رو از روی گونه هاش برداشت و دست به کمر ایستاد
*منو سکته دادی که اینو بپرسی ؟ معلومه که میتونی استفاده کنی جین ! از روزی که اومدی اینجا میلیون ها بار بهت گفتم اینجارو خونه خودت بدون !
جین بی توجه به غر زدن های نامجون فقط تشکر کرد و پرید سمت تلویزیون و با کنترل روشنش کرد و دنبال شبکه موردنظرش گشت
*حالا چی میخوای ببینی که انقدر هیجان زده شدی ؟
×دادگاهِ امروزِ جینیونگ قراره از تلویزیون پخش بشه
نامجون دیگه چیزی نگفت و به طرف آشپزخونه رفت تا یه چیزایی برای صبحانه درست کنه . وقتی با سینی تو دست هاش برگشت جین روی همون مبلی که خودش چند دقیقه قبل روش بود نشسته و با انتظار به تلویزیون خیره شده بود . سینی رو روی میز وسط گذاشت و کنار پسر بزرگتر نشست
*موضوع دادگاهش چیه ؟
×قتل !
پسر پوست برنزه با چشم های گرد شده به طرف جین برگشت و به نیمرخش خیره شد
*قتل ؟ به پسرخالت نمیومد وکیل جنایی باشه
جین سرش رو چرخوند و با جدیت به چشم های نامجون خیره شد
×به من میاد تو دعوا قفسه سینم اسیب دیده باشه ؟
نامجون با گیجی اخم کرد و 'نه' آرومی در جواب گفت و جین به نشونه تایید سرش رو بالا و پایین کرد
YOU ARE READING
In "Kim" Mansion ⏳️
Fanfictionشما چقدر به پسرداییتون وابسته هستین ؟ اصلا چندبار در سال میبینینش ؟ خونه هاتون چقدر به هم نزدیکه ؟ جواب این سوال ها برای جونگکوک خیلی سادس ! اون دیووانهوار وابستهی پسر داییشه ! کیم تهیونگی که باهاش تو یک خونه زندگی میکنه و از لحظهای که چشم به ای...