-هیونگ ؟
×بله ؟
-کی پیش جونگوکه ؟
درحالی که جینیونگ و جین و تهیونگ توی اتاق مهمانِ خونهی نامجون بودن و بزرگترین فرد جمع وسط و پسردایی و پسرخالش دوطرفش روی تختِ دونفره دراز کشیده بودن و هر سه به سقف نگاه میکردن تهیونگ پرسید
×بجز من و تو و جینیونگ و هوسوک ... همه !
-شمام برین پیشش ... میترسم حالش بد بشه و اونوقت تو بهتر از بقیه بلدی خوبش کنی
جینیونگ که سمت چپ جین دراز کشیده بود چرخید و با ستون کردن دستش زیر خودش کمی از تخت فاصله گرفت و با اخم به تهیونگ خیره شد
٪خودتم میدونی حتی اگر همهی ما پیشش باشیم اون بازم در نبود تو حالش بده ! نگرانشی خودت غرورتو بزار کنار و پاشو برو پیشش !
تهیونگ سرش رو به طرف پسرعمهی کوچیکترش چرخوند و با غم بهش خیره شد
-کاشکی واقعا غرورم نمیزاشت برم پیشش ... ولی من واقعا ازش خجالت میکشم
عصبانیت جینیونگ ناگهان جاش رو به غم داد و جین هم با ناراحتی سرش رو به طرف پسرداییش چرخوند . تهیونگ حق داشت . اشتباهات مادرش و بعد اشتباهات خودش باعثِ این وضعیت شده بود و برای همینم از جونگکوک خجالت میکشید
×خب حالا خودتو لوس نکن ... من میرم پیشش
جین که طاقت دیدن ناراحتی پسرداییش رو نداشت با نشستن روی تخت گفت و باعث شد دو پسر دیگه هم تو جاشون بشینن
٪خب اینجوری که تهیونگ تنها میمونه
×من پسرخالتم مامانت نیستم که هرجا میرم دنبالم راه بیوفتی ! تو میمونی پیشش و من میرم خونه
جینیونگ پوکر به تنها پسرخالهی بزرگتر از خودش خیره شد . جین هیچوقت مثل آدم جواب بقیه رو نمیداد !
-اگر توام میخوای بری برو ... انقدر فکر کردم و حرص خوردم که خستم ... میخوام بخوابم
تهیونگ با خستگی رو به جینیونگ گفت و پسر کوچیکتر با لبخند محوی سرش رو به دو طرف تکون داد
٪منم خستم ... همینجا کنار تو میخوابم
×دوتا شکستِ عشقی خوردههای معصومِ من ... من رفتم
جین که حالا ایستاده و به دوپسر خیره بود با لحن مهربونی گفت و از اتاق خارج شد . نمیدونست اتاق نامجون کجاست ولی از اونجایی که خونه سه خوابه بود و پسر برنزه هم تو پذیرایی حضور نداشت و تو یکی از اتاق ها هم پسردایی و پسرخالهی خودش حضور داشتن فقط دوتا اتاق برای گشتن باقی میموند ولی از اونجایی که جین معمولا آدم خوش شانسی بود تو همون اتاق اول نامجون رو دید که روی تختش نشسته و مشغول کار با لپتاپشه
YOU ARE READING
In "Kim" Mansion ⏳️
Fanfictionشما چقدر به پسرداییتون وابسته هستین ؟ اصلا چندبار در سال میبینینش ؟ خونه هاتون چقدر به هم نزدیکه ؟ جواب این سوال ها برای جونگکوک خیلی سادس ! اون دیووانهوار وابستهی پسر داییشه ! کیم تهیونگی که باهاش تو یک خونه زندگی میکنه و از لحظهای که چشم به ای...