PART 29

5.8K 612 1.2K
                                    


جیمین با شجاعت تهیونگ را به موقع و قبل از حمله کردن پک وی بهشان، از آغوش دو آلفا به آغوش خودش کشید. با گاردی که گرگش برای اولین بار گرفته بود، به جنگ آن‌ها نگاه می‌کرد‌.

دو آلفا درحالی که در فرم گرگشان قرار داشتند، با تتسو و میکائیل مبارزه می‌کردند. آلفا جئون و آلفا کیم با دو وزیر قدرتمند پک وی در حال مبارزه بودند و نامجون و یونگی درحال مبارزه با مایکل و دست راستش بودند.

نیمی از سربازان قوی و عضله‌ای پک وی بیرون از پک آمده بودند و در حال مبارزه بودند و نیم دیگر آن‌ها و سربازان محافظ در پک مانده بودند.

با آنکه حفاظ پک به قوی‌ترین حالت خودش بود، ولی برای قوانینی که لونایشان برای محافظت از پَک ایجاد کرده بود، احترام قائل بودند.

جیمین با چشم‌های دَرَنده و دستانی محتاط، بدن شکننده‌ی پسرک را در آغوش کشیده بود. جین درحال نگاه کردن به نامجون بود که چشمم به جیمینی که تهیونگ را در آغوش خود داشت، افتاد.

با خشم از آنکه تهیونگ در این حال هم جیمین را انتخاب کرده بود نه او را، به سمتشان رفت. جیمین با حس کردن رایحه‌ی جین، با همان چشم‌های شکارچی‌اش، او را نگاه کرد.

جین بدون ترس و با خشم به سمت جیمین درحال حرکت بود و سعی می‌کرد از بین انسان‌ها و گرگ‌های خشمگین که درحال جنگیدن بودند بدون هیچ مداخله‌ای عبور کند.

جیمین با دیدن نزدیک‌تر شدن جین، تهیونگ را به گوشه‌ای برد و بعد از تکیه دادن بدنش به صخره‌ای اَمن و بوسه‌ای بر روی شکم گرد تهیونگ، به سمت جین حرکت کرد. زمانی که چشمش به گرگ جین برخورد کرد، خودش نیز تبدیل شد.

دو گرگ به هم دیگر رسیدند و بدون هیچ وقت تلف کردنی به سمت دیگری حمله‌ور شدند. نامجون و یونگی با احساس رایحه‌ی خشمگین و شنیدن افکار سَمی آن‌ها، به سمتشان برگشتند.

مایکل با دیدن حواس پرت آن‌ها، به سمتشان حمله کرد و پای‌ راست گرگ سیاه رنگی که مطلق به یونگی بود را در بین دندان‌های تیز گرگش کشید که این حرکت با زوزه‌ی دردناک و عصبانی گرگ همراه شد.

جیمین با شنیدن صدای گرگ آلفایش، حواسش از مبارزه‌اش با جین پرت شد. جین با دیدن حواس پرت پسر، دهانش را باز کرد و در یک حرکت، پهلوی گرگ قهوه‌ای رنگ را در بین دندان‌های تیزش کشید.

جیمین با پاره شدن پهلویش، زوزه‌ای بلند و دردناک کشید. جین گوشتی که مطلق به پهلوی جیمین بود را به گوشه‌ای پرتاب کرد و با پیروزی به گرگی که با درد بر روی زمین افتاده بود و زوزه‌هایی از درد می‌کشید نگاه کرد.

ꜰᴜᴄᴋ ꜰᴀᴛᴇ | ᴋᴏᴏᴋᴠɢᴏᴏᴋWhere stories live. Discover now