دو روز از خواستگاری که آلفاهاش ازش کرده بودن میگذشت. با یاد آوری دو روز پیش با هیجان بیشتری به لباسهای سفید و حریر دار جلوش نگاه کرد
دو روز پیش
کوک و گوک رو به روی کیم بزرگ نشسته بودن و درحال چیدن کلمات مناسب در ذهن بودن.
بعد از گذشت ده دقیقه کیم بزرگ دید که قصد حرف زدن ندارن پس با سرفه مصلحتی سکوت بینشون رو شکست.°انشاالله نمیخواین حرف بزنین؟ دو ساعته رو به روی من نشستید و سکوت کردید. به بهونههای الکی هم تهیونگ و پسرا رو دست به سر کردین.
با تموم شدن جملش دو تا کله آلفاهای جلوش با شدت زیادی به سمت بالا حرکت کردن، طوری که کیم بزرگ یک لحظه توی جاش پرید.
_آقای کیم....
-ما میخوایم هرچه...
_سریعتر با تهیونگ...
-امگامون ازدواج کنیم!
کیم بزرگ که انگار یه چیز غیر قابل باوری شنیده، با عصبانیتی که این رو میشد از ابروهای گره خورده و صورتی قرمز شده فهمید؛ بهشون زل زد.
°منظورتون چیه؟! شما همین چند ساعت پیش ازش خواستگاری کردین...این همه عجله واسه چیه؟
کوک و گوک پایی روی پا انداختن و با دستاهایی گره خورده جلوی سینشون به کیم بزرگ زل زدن.
_همینه که هست! اون امگای ماست و ما از اول عمرمون دنبالش بودیم.
-مخصوصاً که چهار سال پیش دیداری با امگامون داشتیم و به اجبار ازش جدا شدیم...
کیم بزرگ مثل برق گرفتهها در جای خود سیخ نشست و با صورتی که حالا رنگ تعجب به خود گرفته بود بهشون نگاه کرد. منظورشون چی بود؟
°چی؟؟ منظورتون چیه؟؟ شما از قبل تهیونگ رو دیده بودین...؟
گوک به جلو خم شد و خیلی مختصر توضیح داد
-آره... و مجبور شدیم ازش جدا بشیم به خاطر خانوادهمون... تا همین جاش بدونی بسه.
کیم بزرگ بعد از کمی فکر کردن با حالتی جدی خطاب به اون دو آلفای خالص لب زد
°من تهیونگ رو به این زودی نمیخوام بدم بهتون-
جونگکوک با عصبانیتی که از این جمله کیم گرفته بود، مشتی که گره خورده در کنار بدنش بود رو با قدرت به میز شیشهای جلوش کوبید.
کیم بزرگ شاهد خورد شدن میز بود و با نگاهی خنثی به اون دو نگاه کرد._منظور فاکیت چیههه؟؟ اون امگای ماست! دیگه حتی نمیتونیم یک ثانیه دوری ازش رو تحمل کنیم!! هر ثانیه نفس کشیدن برامون جهنمه!
گوک که دید داره خودش هم کنترلش رو از دست میده، با فشار دادن زبونش به لپش سعی در آروم کردن خودش، کرد.
ESTÁS LEYENDO
ꜰᴜᴄᴋ ꜰᴀᴛᴇ | ᴋᴏᴏᴋᴠɢᴏᴏᴋ
Fanfic{ ؋ـاکـ بـہ سَـرنِـوِشـتـ } تهیـونگـ امگایـے کـہ دسـتـ سرنـوشـتـ بــےرحم افـتـاده. چـے مـےشـہ اگـہ الهـہ مـاه، براے امگاے برگزیـده خـودشـ دوتـا جفـتـ انـتخـاب کنـہ؟ همـانـم دوقـولـوهـاے جئـونـ؟ آیـا سرنوشـتـ باهـاشـ سـاز خـوبـ مـےزنـہ؟ یـا بدتــر ب...