اولین دادگاه بدون حضور کانگ برگزار شد. جین در جایگاه شاهد قرار گرفت و همه چیز را در حضور قاضی بار دیگر نوشت و تحویل داد. دیگر هیچ نیازی برای رفتن به دادگاه های بعدی که با حضور کانگ برگزار میشدند، نبود مگر آنکه جین میخواست.
البته که نمیخواست.
به محض تمام شدن دادگاه، خودش را به دانشگاه نامجون رساند. نمیتوانست برای دیدنش صبر کند. این بار میخواست کنار ورودی بایستد تا راحت تر پیدایش کند اما طولی نکشید که غریبه ها احاطه اش کردند.
بعضی ها را میتوانست از دفعه قبل به یاد بیاورد. همه شان آنقدر سریع و همزمان حرف میزدند که نمیتوانست هیچ کدام را بخواند.
یکی از دخترها دفتری از کیفش در آورد و برایش نوشت. (منتظر سونبه هستی؟ احتمالا کلاسش دیگه تموم شده باشه)
جین سر تکان داد. میتوانست همانجا منتظر بماند تا او را پیدا کند.
بقیه شان هم دفترها را در آوردند. (اسمت چیه؟) یکی شان پرسید.
جین مداد را از او گرفت و برایش نوشت. (کیم سوکجین)
"شماها دوباره تنها گیرش انداختین؟" صدای نامجون بود.
جین تنها زمانی به طرف او چرخید، که دخترها به طرف صدا برگشتند. با دیدن نامجون مثل همیشه ذوق کرد.
"سونبه ما زودتر پیداش کردیم" یکی از دخترها شکایت کرد.
"خب که چی؟" نامجون گفت و چشمکی سریع به جین زد. او دخترها را رد کرد و خودش را کنار نامجون رساند. اینکه نامجون جلوی بقیه اینطور حرف میزد، خجالت زده اش میکرد و همزمان حس خوبی هم داشت. "دادگاه چطور بود؟" آرام لب زد.
جین سر تکان داد. منتظر بود از آنجا بروند و برایش تعریف کند.
میخواست زودتر به او بگوید که تقریبا تمام شده است و به زودی کانگ محکوم خواهد شد. بعد از آن دیگر نقشی در زندگی اش نداشت.
*********************
اون فیکی که گفتم هنوز براش اسم نذاشتم، دقیقا بعدش ایده یه اسم به ذهنم رسید و خب مطمئن شدم که براش خوبه😂
اسمش (You've Forgotten Me) هست🥲 با ژانر انگست/درام/روزمره ک اتفاقااا ایده پایانش تازه به ذهنم رسیده دارم روش کار میکنم.
اسمش چطوره؟😅پ.ن: اون فیک هیجانی ک گفتم هنوزم سر جاشه🥲
YOU ARE READING
A Silent Voice [NamJin] [Completed]
Fanfictionپسر بالاخره برگشت و با دیدن او آنجا، انگار شوکه شد. دستپاچه اطراف را نگاه کرد. به دنبال چیزی میگشت. دفترچهای برداشت و آن را مقابل چشمهای مشتری بی صبرش گرفت. نوشتهها از قبل آماده بودند. (معذرت میخوام. نمیتونم بشنوم.) کاپل: نامجین ژانر: درام/انگ...