🖇🖤⛓
#BehindTheMask
𝐏𝐚𝐫𝐭: #9~🔞
ویلیام بلافاصله به بوسه جواب داد و جان رو به خودش نزدیکتر کرد. اون عملا میتونست بوی اسلیکی که مرد ترشح میکنه رو بفهمه و عضوش از فکر اینکه خودش کسیه که مرد رو انقدر خیس کرده بیشتر هارد میشد.
حتی با اینکه ویلیام فعلا فراموش کرده بود با کی توی تخته. اون میدونست الان کون همون کصکشی رو گرفته که زندگی خودش و خیلیای دیگه رو نابود کرده. یجوری بود که انگار فراموش کرده یا فعلا اهمیتی نمیده به واقعیت اما حتی یه عوضی مثل بیلی بوچر هم اینو میدونست که الان موقع انتقام گرفتن نیست.
کل وضعیت مثل تراپی بود. ویلیام نمیتونست آخرین باری که مشکلی رو بدون خشونت حل کرده به یاد بیاره. معمولا اگه مشکلی داشت با کشتن، کتک زدن یا منفجر کردن حلش میکرد اما با جان هیچکدوم از این گزینهها رو نداشت.
نبود تعادل بین این دوتا مرد خیلی زیاد بود. هوملندر قویترین بین موجودات کل جهان بود و این واقعیت باعث میشد برای اولین بار به کاری که میخواد انجام بده و چیزی که میخواد بگه، فکر کنه.
"اگه نمیخوای جلوتر بری هروقت خواستی میتونی تمومش کنی، باشه؟ مجبورت نمیکنم کاری رو انجام بدی" اون به آرومی به بلوند گفت که با چشمای آبیش خیره نگاهش میکرد.
ویلیام با گفتن این حرف، احساس اسکل بودن کرد. چون اون کصو شنلپوش اگه میخواست میتونست دو نصفش کنه؛ اما چیزی درونش باعث میشد که فکر کنه در هر صورت باید اینو بگه. درحال حاضر میدونست که جان توی موقعیت ذهنی شکنندهای قرار داره و حتی اگه این قهرمان تمام قدرت دنیا رو هم داشته باشه به این معنی نیست که نمیتونه همچین حسایی داشته باشه.
شایدم این از روی غریزه آلفا بود که باعث میشد به سمت امگایی که احساس ناامنی داره و ترسیده، کشیده بشه.
از درون داشت با خودش کلنجار میرفت. یه بخشی از وجودش میخواست امگا رو نگه داره و ببوسه و یه بخشی از وجودش فریاد میزد این امگا یه قاتل روانیه.
جان زمزمه کرد "باشه" و ویلیام جای خودشونو عوض کرد و روی قهرمان خیمه زد.
اون باید مواظب حرکاتی که انجام میداد و زبان بدن مرد، میبود؛ تا یهویی کاری نکنه که بلوند احساس خطر کنه. آروم و با احتیاط، چیزی که درمورد آلفا هیچوقت وجود نداشت، مخصوصا با کسی مثل هوملندر. اما کل وضعیتی که توش بودن اونقدر عجیب بود که نخواد به همچین چیزی فکر کنه.
به آرومی کمک کرد تا بلوند لباسشو در بیاره. دستکش، کفش، کمربند و بالاخره خود لباس. و بیشتر و بیشتر از پوست تن امگا معلوم شد. انقدر نرم و دست نخورده بود که ویلیام نمیتونست کاری جز بوسیدنش انجام بده و نتیجهش این شد که جان از خجالت بازوش رو روی چشماش گذاشت. ویلیام قبل از هرکاری انگشتاشو توی لباس زیر جان فرو برد.
YOU ARE READING
Behind The Mask (Homelander X Butcher)
Romance(Butchlander) from The Boys series -خلاصه: پسرا میفهمن که هوملندر اون آلفایی نیست که وات ادعا میکنه، اون امگاست و بوچر به عنوان یه آلفا تصمیم میگیره کنارش باشه... نویسنده: Cock_of_Duty از ao3 مترجم: ماهور💜 وضعیت آپ: تکمیل شده✅️ 🖇🖤⛓