parт 24 🌹🩺💫

386 45 10
                                    

از دید جیمین

جلوی اینه ایستادم شکمم بیش از اندازه بزرگ شده بود اندامم دیگه مثل سابق نبود و این ناراحتم میکرد ، پیراهن گشادم برداشتم پوشیدم روی تخت نشستم آروم خم شدم

تهیونگ: جیمین؟

کمرم صاف کردم نگران اومد سمتم

تهیونگ: مگه نگفتم نباید خم شی؟!

جلوی پاهام نشست دست کشید روی پاهام که سریع پاهام عقب بردم سوالی نگام کرد سرم انداختم پایین

جیمین: پاهام زشت و تپل شدن

بلند شد سمت میز ارایش رفت روغن بدنم برداشت جلوی پاهام نشست مشغول چرب کردن پاهام شد

تهیونگ: من همچی تورو دوست دارم من فقط عاشق ظاهرت نشدم ، عاشق مهربونیت ، صداقتت ، شیطونیات ، خجالت کشیدنت هر چیزی که به تو مربوط باشه شدم ، پس اینقدر به خودت نگو زشت شدی یا چاق شدی ، نمیدونی چقدر عاشق چهره‌ی الانتم و هیچوقت هم نمیخوام فراموشش کنم

اشکم پاک کرد و لبخند زد دستش روی شکمم کشید

تهیونگ: میدونم این وضعیت خیلی برات سخت شده ولی از اینکه داری اینقدر درد و سختی تحمل میکنی تا ثمره‌های عشقمون سالم به دنیا بیاری ممنونم ، قول میدم همسر و پدر وظیفه شناسی باشم

دستم روی دستش گذاشتم

جیمین: تهیونگ تو همین الانم خیلی کمکم میکنی ممنونم از اینکه کنارمی

لبخند زد شکمم نوازش کرد با لگد محکمی که داخل شکمم حس کردم چشمام از روی درد بستم و لبام گاز گرفتم تهیونگ کنارم نشست بدنم به خودش تکیه داد

تهیونگ: لگداشون خیلی محکمه!

خندیدم سرم بوسید که با صدای زنگ خونه ازم جدا شد

تهیونگ: مثل اینکه جیهوپ اومد تو دراز بکش ، بهش ‌میگم بیاد بالا

جیمین: باشه

تهیونگ: بهتری؟

سرم تکون دادم با کمکش روی تخت دراز کشیدم ، از اتاق خارج شد منتظرشون موندم ، جیهوپ اومد داخل لبخند زدم

جیهوپ: سلام چیمی امروز حالت چطوره؟

جیمین: سلام هیونگ بهترم

جیهوپ: خوبه

کیف تقریبا بزرگی دست تهیونگ بود گذاشتش روی زمین جیهوپ کیف باز کرد دستگاه سونوگرافی کوچیک اورد بیرون

جیهوپ: خب بریم ببینیم جنسیت کوچولوهامون چیه

دست تهیونگ فشار دادم دستش روی دستم گذاشت نوازش کرد جیهوپ روی صندلی کنار تختم نشست ژل روی شکمم ریخت پروپ روی شکمم حرکت داد به مانیتو نگاه کردیم با دیدن قیافه شکه جیهوپ ترسیدم

🩺мιѕυnderѕтand🩺 Where stories live. Discover now