حتی دیگه حوصله ی گریه کردن هم ندارم
October 2019|Kim Jungkook
___________________________________________
به چشم های لرزون پسرکش نگاهی انداخت و جسم ظریفش رو محکم در آغوش گرفت
جوری که پاهای پسر از زمین جدا شد و حالا کاملا در حصار بدن بزرگ و گرم مرد بود
هر دو عطر همدیگه رو نفس میکشیدن
و هر دو در اون لحظه قابلیت این رو داشتن که همه ی زندگیشون رو فدا کنن تا فقط بتونن چند دقیقه بیشتر این آغوش و نزدیکی رو داشته باشن
لب هاش رو به گودی گردن پسر چسبوند و با بوسه ی خیسی که روی خال گردنش گذاشت صورتش رو همونجا نگه داشت و به آرومی با صدای لرزونی زمزمه کرد_دوست دارم
این قلب پسر بود که پایکوبی میکرد و قطرات عرق سردی که روی کمرش نشست نشون دهنده ی حال خرابش بود
مرد با نفس عمیقی ادامه داد
_ش..شاید از جنس عشق تو نباشه
ولی...کلافی نفسش رو فوت کرد و پلک هاش رو بیشتر به همدیگه فشرد
"درسته جونگکوک"
"میدونستی که هیچوقت قرار نیست مثل خودت دوستت داشته باشه"
"آره آره میدونستم و مشکلی باهاش ندارم"
"فقط.."
فقط چرا توی قفسه ی سینم درد عمیقی رو احساس میکنم؟"+منم..منم دوست دارم..
ه..هیو..نگمرد لبخند تلخی به کلمه ی هیونگ که با تردید از زبون پسر خارج شده بود ، زد
حتی اون هم میدونست که به زبون آوردنش چقدر برای پسر کوچکتر سختهبی میل از همدیگه جدا شدن
به صورت معصوم و زیبای پسرک نگاه کرد و بعد از کنار زدن موهاش بوسه ای روی پیشونیش زد و بعد از دم عمیقی که عطر موهاش گرفت ، جدا شد
_بریم؟
پسر پلک هاش رو به نشونه تأیید روی هم فشرد و چشم های غمگینش رو از صورت مرد گرفت
دستش رو روی دستگیره گذاشت که دست بزرگ مرد روش نشست و مانعش شد
نزدیک شدن جسمش رو از پشت سر حس کرد و آب دهنش رو قورت دادلب های مرد پشت گوشش و دو دستش که یکی روی دست خودش بود و دیگری روی پهلوش ، همه باعث میشدن روح از تنش جدا بشه
+چ..چیشده؟
_نبینم چشمای غمگینت رو
بهم نگاه کن
نگاهت رو فقط به من بدوز
ولی نمیخوام غم رو توی چشم های قشنگت ببینم پسر من ؛ باشه؟دیگه نمیتونست تحمل کنه
دستش رو از زیر دست های مرد بیرون کشید و چرخید
حالا روبروی هم قرار داشتن
+چرا؟ چرا اینجوری میکنی؟
YOU ARE READING
Amygdala
Romance❗در حال ادیت❗ _نبینم بغضتو قلبِ هیونگ . با قلبی پر از درد لبخند زدم +چیزی نیست هیونگ ، از خوشحالیه ___________________________________________ عشق یک طرفه همیشه دردناکه ؛ ولی از اون دردناک تر دل باختن به کسیه که تورو برادر کوچکتر خودش میدونه ، اینک...