متعجب به فضای رو به روش نگاه کرد و گفت:"کای، الان جدی ای؟"
کای سر تکون داد و گفت:"بدن به آدرنالین احتیاج داره رفیق. پس دیدم تنها جایی که آدرنالینت ترشح میشه، اینجاست."
بک با ترس گفت:"بریم کای. من نمیتونم."
کای دستش رو گرفت و گفت:"با هم میریم و تو هم میای."
و دست بکهیون رو سمت بالا بر کشید. بک گفت:"کای، من قلبم ضعیفه."
کای در حالیکه دکمه بالا بر رو میزد گفت:"من کنارتم. بغلت میکنم و با هم میپریم."
-:"نمیتونم."
کای وارد بالابر شد و گفت:"میتونی."
و بکهیون رو هم دنبال خودش کشید. بک به بیرون نگاه کرد و گفت:"کای آخرین باری که من از ارتفاع پریدم، وقتی بود که 14 سالم بود. الان میترسم."
کای خندید و گفت:"سری پیش هم من پروندمت. اینبار هم خودم میپرونمت."
بک خندید و به کای تکیه زد و گفت:"چرا همه شیطنام با توئه؟"
کای خندید و گفت:"دوست داشتم شیطنتهای بیشتری با هم داشته باشیم ولی خب، میدونی، رابطه برادری مهمتره."
بک اول سوالی بهش نگاه کرد و بعد متعجب خندید و گفت:"عوضی."
کای با خنده گفت:"دوست داشتم بوسه اولمون رو جلوی هم انجام بدیم، اولین رابطمون رو جلوی هم انجام بدیم، و خیلی چیزای دیگه... ولی متاسفانه نشد."
بک با خنده گفت:"چون یکی اومد آمریکا و تو سن 16 سالگی یکی رو بوسید و کشیدش تو تخت خواب."
کای با خنده گفت:"من نکشیدمش. اون منو هول داد."
بالابر ایستاد و هر دو با خنده بیرون رفتن. بکهیون گفت:"فرقی نمیکنه. خودت هم تمایل داشتی."
کای شونه بالا انداخت و گفت:"حداقل یه ویرجین 17 ساله نبودم. اون موقع ها یه افسانه هایی بود که میگفت 17 ساله های ویرجین کشته میشن."
بکهیون خندید و گفت:"و من یه ویرجین 27 ساله م و زنده م."
کای با خنده گفت:"چون 17 سالگیت اینجا نبودی، روحه ولت کرده."
بکهیون با خنده ایستاد و کای گفت:"ولی این دلیل نمیشه اولین بوسه ت رو جلوی من انجام ندی. حتی اولین رابطه ات رو..."
بکهیون آروم به بازوش زد و کای به مردی که اونجا بود گفت:"کاپل جامپ!"
مرد پوزخندی زد و به دو پسر آسیایی نگاه کرد و بعد، جلو رفت تا طنابها رو بهشون وصل کنه. موقعی که میخواست برای بک طناب رو وصل کنه، نامحسوس به باسنش دست زد و بک با این حرکتش تو جاش پرید و بهش نگاه کرد و گفت:"دقیقا داری چه غلطی میکنی؟"
پسر آمریکایی متعجب گفت:"دارم برای پرش آماده ت میکنم."
بک پوزخند زد و گفت:"با لمس بدنم؟"
YOU ARE READING
Faceless (Completed)
Fanfiction۸ سال بود که موضوع نقاشی هاش یک نفر بود ... کسی که چهره ای نداشت ولی حس آشنایی بهش میداد. بیون بکهیون ۲۶ ساله ساکن آمریکا با نقاشی های بدون چهره شهرت گرفته بود نقاشی هایی که با سبکی خاص و احساسی متفاوت به تصویر کشیده شدن. و کسی نمیدونست نقاشی های بک...