روی صندلی نشست و به مدیر کمپانی خیره شد و گفت:"دیگه چیه؟"
مدیر سعی کرد لبخندی بزنه و گفت:"تیم فیلمبرداری تصمیم گرفتن که یه داکیومنتری از تو بسازن. توش راجب عشق قدیمت و زندگیت، همه چیز، میخوان همه چیز رو بذارن!"
چانیول خندید و گفت:"بدون من بسازن!"
و از روی صندلی بلند شد و مدیر با صدای بلند گفت:"این یه درخواست نبود چانیول!"
چانیول بهش نگاه کرد و گفت:"پس من مجبور میشم از کمپانی برم. میدونی، یه بند ریز تو قراردادم گذاشتم، کمپانی حقی نداره راجب زندگی من و گذشته من، دخالتی بکنه. اگر بندی از قرارداد نادیده گرفته بشه، من با دریافت ضرر و زیان، قراردادم رو لغو میکنم."
مدیر بهش خیره شد و گفت:"و فکر میکنی بعدش میتونی کار کنی؟"
چانیول خندید و گفت:"میخوای امتحانش کنیم؟"
مدیر با پوزخند گفت:"آره. بیا امتحانش کنیم."
چانیول سر تکون داد و گفت:"به سهون هیونگ میگم قرارداد رو پیگیری کنه."
و از اتاق بیرون اومد. سریع وارد اینستاگرامش شد و دکمه لایو رو زد و بعد از چند ثانیه گفت:"سلام به همگی. پارک چانیول صحبت میکنه. آه ببخشید که من بدون گریم و میک آپ اومدم لایو. در واقع تا صبح رسیدم، من رو کشیدن کمپانی."
مکثی کرد و گفت:"شاید باورتون نشه ولی من فقط یکبار دوست داشتم راجب گذشته م صحبت کنم تا رهاش کنم و به آینده م فکر کنم. آینده م با شما. ولی چی شد؟ کمپانی میخواد از گذشته من که سالها باعث افسردگیم بود و حتی باعث شده بود قرص بخورم که سرپا باشم، برای پول درآوردنش میخواد استفاده کنه. من توی قراردادم گفته بودم چنین چیزی نمیخوام. گفته بودم اگر این بند نقض بشه، قراردادم رو لغو میکنم و اونها گفتن قراردادم رو لغو کنم و بعدش احتمالا دوران بایکوت من شروع میشه. ترجیح دادم خودم اولین اخبار رو بهتون بگم تا بعدا هیچ کس هیچ دروغی بهتون نگه! من برای شما و موسیقیم ارزش قائلم و مطمئنم کسی از بین شما نمیخواد من بخاطر خاطرات تلخم آسیب ببینم. سهون هیونگ قراردادم رو پیگیری میکنه. شاید با این شرایط، آلبوم بعدیم به تعویق بیفته. ولی شما منتظرم باشید."
و با لبخند براشون دست تکون داد و لایو رو قطع کرد. چانیول مدتها بود به نقطه «برام هیچی مهم نیست» زندگیش رسیده بود! و حالا اونا میخواستن بازیش بدن؟ براش مهم نبود.
-----------------
فلش بک، 9 سال پیش
روی پله های حیاط پشتی ساختمون نشستن و بکهیون آروم گفت:"چانیول؟"
چانیول در حالیکه گازی به نونش میزد گفت:"هوم؟"
YOU ARE READING
Faceless (Completed)
Fanfiction۸ سال بود که موضوع نقاشی هاش یک نفر بود ... کسی که چهره ای نداشت ولی حس آشنایی بهش میداد. بیون بکهیون ۲۶ ساله ساکن آمریکا با نقاشی های بدون چهره شهرت گرفته بود نقاشی هایی که با سبکی خاص و احساسی متفاوت به تصویر کشیده شدن. و کسی نمیدونست نقاشی های بک...