کای روی صندلی نشست و گفت:"باورت نمیشه امروز اون آیدل کره ای دنیا رو ترکوند.
بکهیون بهش نگاه کرد و کای گفت:"اون پسره، امروز راجب عشق اولش گفت که رهاش کرده و رفته و اون دختری که هنوز هیچ کس نمیدونه کیه، کلی هیت گرفته."
بکهیون سر تکون داد و کای گفت:"ولی چرا باید راجب اون توی اینجا میگفت؟ البته گفت که اون دختر اینجاست. شاید خواسته بفهمه."
-:"شاید هم خواسته جلب توجه کنه کای. همه هنرمندا همینن، برای اینکه خودشون رو نشون بدن و کلی برن تو تاپ سرچ ها، ازین داستانهای عاشقانه میگن."
-:"فکر نمیکنم اون ازین آدممها باشه. این حجم از شهرت، برای یه سولوآرتیست تو آمریکا هم سخته چه برسه تو کره!"
بکهیون شونه ای بالا انداخت و گفت:"برام مهم نیست."
کای بهش نگاه کرد و گفت:"اوضاع نمایشگاه خوب نبوده؟"
بکهیون بهش نگاه کرد و گفت:"نه. خیلی خوب بود. بهتر از چیزی که حتی تصور میکردم بود."
-:"پس چته؟"
-:"هیچی... فقط..."
سرش رو پایین انداخت و با انگشتهاش بازی کرد. کای بلند شد و به زور تو فضای خالی مبل، کنار بکهیون نشست و بکهیون رو مجبور کرد که جمعتر بشینه. دستش رو دور بدن بکهیون انداخت و گفت:"فقط چی؟"
-:"امروز... یه نفر اومد نمایشگاه و یکم عجیب بود."
-:"عجیب؟ چکار کرد مگه؟"
-:"به جرات میتونستم بگم هیچی از هنر سر درنمیاره مخصوصا نقاشی. به نظرم کره ای بود، فرم چشمهاش و لهجه ش وقتی انگلیسی حرف میزد."
ساکت شد و کای گفت:"و؟"
-:"بهم حرفهای عجیب و غریبی زد. اینکه من «اون» رو میشناسم و برای اینکه معروف شم یه جلوه بدون چهره بهش دادم و الهامات و هر چیزی که دارم، همه ش دروغه!"
کای متعجب گفت:"وات د فاک!"
بکهیون با اخم نگاهش کرد و گفت:"کای؟"
کای با تخسی گفت:"وات د فاک فحش نیست بک."
-:"به هر حال!"
-:"و بعدش چی شد؟"
-:"بهم گفت که اون رو میشناسه و برای اینکه من پیداش کنم، باید هزینه بدم."
-:"دنبال پول بوده پس!"
-:"نه. وقتی گفتم چقدر، گفت هزینه همیشه پول نیست."
کای متفکرانه گفت:"یعنی چی؟"
-:"گفت نشونه ها رو دنبال کنم... ولی کدوم نشونه کای؟ من دارم خل میشم."
کای سریع دستش رو نوازشوار روی بازوش کشید و گفت:"تو نمیخواد چیزی رو دنبال کنی بک. من دنبال همه چیز میگردم. باشه؟"
YOU ARE READING
Faceless (Completed)
Fanfiction۸ سال بود که موضوع نقاشی هاش یک نفر بود ... کسی که چهره ای نداشت ولی حس آشنایی بهش میداد. بیون بکهیون ۲۶ ساله ساکن آمریکا با نقاشی های بدون چهره شهرت گرفته بود نقاشی هایی که با سبکی خاص و احساسی متفاوت به تصویر کشیده شدن. و کسی نمیدونست نقاشی های بک...