Part 7

331 88 223
                                    

کای روی صندلی نشست و گفت:"باورت نمیشه امروز اون آیدل کره ای دنیا رو ترکوند.

بکهیون بهش نگاه کرد و کای گفت:"اون پسره، امروز راجب عشق اولش گفت که رهاش کرده و رفته و اون دختری که هنوز هیچ کس نمیدونه کیه، کلی هیت گرفته."

بکهیون سر تکون داد و کای گفت:"ولی چرا باید راجب اون توی اینجا میگفت؟ البته گفت که اون دختر اینجاست. شاید خواسته بفهمه."

-:"شاید هم خواسته جلب توجه کنه کای. همه هنرمندا همینن، برای اینکه خودشون رو نشون بدن و کلی برن تو تاپ سرچ ها، ازین داستانهای عاشقانه میگن."

-:"فکر نمیکنم اون ازین آدممها باشه. این حجم از شهرت، برای یه سولوآرتیست تو آمریکا هم سخته چه برسه تو کره!"

بکهیون شونه ای بالا انداخت و گفت:"برام مهم نیست."

کای بهش نگاه کرد و گفت:"اوضاع نمایشگاه خوب نبوده؟"

بکهیون بهش نگاه کرد و گفت:"نه. خیلی خوب بود. بهتر از چیزی که حتی تصور میکردم بود."

-:"پس چته؟"

-:"هیچی... فقط..."

سرش رو پایین انداخت و با انگشتهاش بازی کرد. کای بلند شد و به زور تو فضای خالی مبل، کنار بکهیون نشست و بکهیون رو مجبور کرد که جمعتر بشینه. دستش رو دور بدن بکهیون انداخت و گفت:"فقط چی؟"

-:"امروز... یه نفر اومد نمایشگاه و یکم عجیب بود."

-:"عجیب؟ چکار کرد مگه؟"

-:"به جرات میتونستم بگم هیچی از هنر سر درنمیاره مخصوصا نقاشی. به نظرم کره ای بود، فرم چشمهاش و لهجه ش وقتی انگلیسی حرف میزد."

ساکت شد و کای گفت:"و؟"

-:"بهم حرفهای عجیب و غریبی زد. اینکه من «اون» رو میشناسم و برای اینکه معروف شم یه جلوه بدون چهره بهش دادم و الهامات و هر چیزی که دارم، همه ش دروغه!"

کای متعجب گفت:"وات د فاک!"

بکهیون با اخم نگاهش کرد و گفت:"کای؟"

کای با تخسی گفت:"وات د فاک فحش نیست بک."

-:"به هر حال!"

-:"و بعدش چی شد؟"

-:"بهم گفت که اون رو میشناسه و برای اینکه من پیداش کنم، باید هزینه بدم."

-:"دنبال پول بوده پس!"

-:"نه. وقتی گفتم چقدر، گفت هزینه همیشه پول نیست."

کای متفکرانه گفت:"یعنی چی؟"

-:"گفت نشونه ها رو دنبال کنم... ولی کدوم نشونه کای؟ من دارم خل میشم."

کای سریع دستش رو نوازشوار روی بازوش کشید و گفت:"تو نمیخواد چیزی رو دنبال کنی بک. من دنبال همه چیز میگردم. باشه؟"

Faceless (Completed)Where stories live. Discover now