❤︎10𝐓𝐡 𝐏𝐞𝐭𝐚𝐥❤︎

4.5K 837 158
                                    

سلام سلام، من بازگشتم اون هم به سرعت یوهاهاهاها
خب دیدم خیلی باباهای لجبازو دوست دارید، دلم نیومد پارت نذارم.
سوووو ووت یادتون نره و ممنون که باباهای لجبازو می‌خونید
بوووس

_______________

در حالی که لبش رو می‌گزید، پشت درخت قایم شده بود و یواشکی موقعیت رو بررسی می‌کرد.

- داری چه‌کار می‌کنی؟

با شنیدن صدای بم و کمی ترسناک ته‌هو درست نزدیک گوشش، جیغی زد و توی جاش پرید که به یکباره صدای قهقهه‌ی بلند پسر توی اون قسمت بلند شد.

- احمقِ خرِ الاغِ نفهم! ترسوندیم!

در حالی که سرش رو به عقب پرت کرده بود با حس مشت‌های حرصی هه‌جونگ که توی بازو و سینه‌ش فرود می‌اومد و با هر مشت فحشی نثارش می‌کرد، دست‌هاش رو بالا آورد و مچِ دست دختر رو گرفت و با ته مونده‌ی خنده‌ش گفت:
- باشه باشه ببخشید. غلط کردم. جفتک ننداز.

هه‌جونگ ایشی زیر لب گفت و با تمام قدرت پاش رو بالا آورد و محکم توی ساق پای پسر کوبید و بعد دوباره به موقعیت قبلی خودش برگشت و کمی سرش رو از پشت درخت بیرون آورد. ته‌هو که مشغول مالش دادن ساق پاش بود، هیسی کشید و پشت سر دختر ایستاد. به خاطر اختلاف قدی زیادی که داشتن، ته‌هو به راحتی می‌‌تونست از بالای سر دختر مسیر نگاهش رو دنبال کنه. هه‌جونگ تقریباً تا پایین سرشونه‌ی ته‌هو بود و همین مورد برای ته‌هو به تنهایی وسیله‌ای برای اذیت کردن دختر به حساب می‌اومد.

با دیدن مسیر نگاه دختر، هینی کشید و با خنده متعجب گفت:
- خاک بر سر منحرفت! می‌دونی اگر آقای مین ببینتت تیکه پاره‌ت می‌کنه؟ الان جدی داری پسرا رو دید می‌زنی؟

با قیافه‌ای خنثی و بی تفاوت، به سمت ته‌هو برگشت و با پرویی گفت:
- می‌شه بفرمایید چه چیز جذابی توی ریخت و قیافتون هست که ما دخترا بخواییم دیدتون بزنیم؟ نهایتش یه پا وسطیه که اونم دیدن نداره.

نیم نگاهِ دیگه‌‌ای به مسیر نگاه دختر انداخت و با انگشت به سمت دریاچه‌‌ای که پسرهای آلفا درش مشغول آب تنی بودن، اشاره کرد.

- ولی کارت داره یه چیز دیگه رو نشون می‌ده. داری دیدشون می‌زنی.

نفس کلافه‌ای کشید و دوباره به اون سمت برگشت.
- همشونو که نگاه نمی‌کنم احمق. فقط منتظر یکیشونم!

ته‌هو آهی کشید و لب زد:
- هانیول مین‌هو هم مثل من به دریاچه نرفته، الکی خودتو خسته نکن.

با حرص پاش رو روی زمین کوبید و غر زد:
- پس من کی اون سیکس‌پکای جذابشو دید بزنم؟ تا خِرخِره لباس می‌پوشه. مرتیکه یکم از داشته‌هاشو نمی‌ریزه بیرون آه! خسته شدم. نکنه اصلا گنده نباشه و من اشتباهی کراش زدم؟

𝗦𝘁𝘂𝗯𝗯𝗼𝗿𝗻 𝗗𝗮𝗱𝗱𝘆𝘀ᵃᵘ - ᵏᵒᵒᵏᵛDonde viven las historias. Descúbrelo ahora