نمیتونست
دیگه نمیتونست تحمل کنه
چشماشو بست و بغضو قورت داد
نه!.. الان نمیتونست بزنه زیر همه چیز
اون بهش قول داده بود که همه چیز درست میشه !
چشماشو باز کرد..
اما کسی که جلوش بود «اون» نبود
چونش لرزید .. نمیخواست گریه کنه
یادش بود که بهش میگفت« هر قطره اشکِ تو یه عمر از من کم میکنه روحِ من »
اره..این همون چیزی بود که بهش گفته بود
ولی ..پس چرا.. دیگه نمیتونست تحمل کنه ؟جیمین و جونگکوک سختی های زیادی کشیدن اما وقتی راهشون به هم میخوره روح های تنهاشون به هم گره میخوره و بالاخره قلب هاشون گرم میشه اما این یکم زمان میبره مگه نه؟
YOU ARE READING
روحِ تنها -jikook-
FanfictionFiction:lonely soul Copel :jikook/kookmin /taegi ژانر:روزمره/ رمنس/انگست/اسمات «_روح رو میشه درمان کرد ..و درمانش گره خوردنش به یه روح دیگه است! +میخوای روحتو بهم گره بزنی؟ _میخوام وجودمو بهت گره بزنم! » خلاصه: جیمین پسریه که سختی های زیادی کشیده...