Lonley suol

487 35 12
                                    

نمیتونست
دیگه نمیتونست تحمل کنه
چشماشو بست و بغضو قورت داد
نه!.. الان نمیتونست بزنه زیر همه چیز
اون بهش قول داده بود که همه چیز درست میشه !
چشماشو باز کرد..
اما کسی که جلوش بود «اون» نبود
چونش لرزید .. نمیخواست گریه کنه
یادش بود که بهش میگفت« هر قطره اشکِ تو یه عمر از من کم میکنه روحِ من »
اره..این همون چیزی بود که بهش گفته بود
ولی ..پس چرا.. دیگه نمیتونست تحمل کنه ؟

جیمین و جونگکوک سختی های زیادی کشیدن اما وقتی راهشون به هم میخوره روح های تنهاشون به هم گره میخوره و بالاخره قلب هاشون گرم میشه اما این یکم زمان میبره مگه نه؟

روحِ تنها -jikook-حيث تعيش القصص. اكتشف الآن