chapter 6

513 74 9
                                    


قلب شکسته:







آهنگ مربوط
Taylor swift: This love
.Taylor swift: dear john
.

......................



شايد کسى که زنگ زده کار مهمى داشته باشه .پس جواب دادم اما تلفن قطع شد ... ...ولى چند ثانيه ى بعد دوباره زنگ خورد اين دفعه با صداى گريه ى بچه پشت خط بود و بعد انگار يکى تلفن رو از بچه گرفت .
.
.
.
.
.
.
و اون کسى بود که به هيچ وجه انتظارشو نداشتم
.
"تياگو مگه مامانى بهت نگفت موبايلمو بر ندارى بده گوشيو ببينم شماره ى کى رو گرفتى پسرم "
همه ى خاطراتنو به ياد اوردم که توش همين صدا مى گفت (متاسفم ولى تموم شد ما باهم خيلى فرق داريم و من از تو خيلى بززگترم متاسفم ولى من دوست داشتم )

صداى ليونل آخرين چيزى بود که مى خواستم بشنوم .(خب ديگه فهميديد که ايشون ليونل مسى هستن )
.اون ادامه داد
"
الو سلام ببخشيد ..شما؟"
"واو ..تو يه پسر دارى خداى من تو و اون دوس معموليت که جلوى جمعيت بوسيديش حالا بچه داريد؟"
"رز؟"
بغضم داشت مى ترکيد ولى سعى کردم خودمو کنترل کنم تا جايى که مى تونم واقعا نمى خوام ضعفمو جلوى ليو نشون بدم چون خجالت آوره
"اين عجيبه که اسممو يادته،نه؟"
"من متاسفم"
"تاسف چىزى رو درست نمى کنه اميد وارم باهاش خوشبخت باشى "
مى خواستم بگم که چه قدر دوسش دارم يا حد اقل داشتم اما با اين
کار فقط خودمو پست مى کنم که صداى آنتونيا از اون ور اومد که داشت لاتين حرف مى زد
"ليو فکر کنم بهتر ادامه نديم اين مکالمه ى کليشه اى ى مسخره رو چون فکر نمى کنم اون دوست معموليت و البته حالا مادر بچت خوشش بياد
خداحافظ "
قبل از اينکه اون چيزى بگه تلفنو قطع کردم و شمارشو سيو کردم فکر کنم تو ى اين دو روز اخير اصلا دربارش فکر نکرده بودم که اين اتفاق نفرت انگيز افتاد هنوز در تعجبم که تو اين دختره چى ديدهبود که اونو به من ترجيح داد ؟؟
الان مى خوام برم زير آب و بيرون نيام نا خفه شم ,لعنتى !!
ولى بعد کنار آب وفتم حموم و يه دوش گرفتم که بعد تصميم.گرفتم يه کم بيشتر با اين خونه آشنا شم پس رفتم توى باغ چمناش خيلى مرتبن انگار همين ديروز تميز شده بودن بعد ياد حرفاى بابام افتادم که مى گفت توى باغ تو زير زمين يه اتاق پر از شراب و اين چيزاست اين به نظرم به اندازه ى کافى جالب اومد تا حد اقل دنبال اونجا بگردم ,بعد از اينکه چند نا درخت خيلى بلد رو پشت سر گذاشتم يه در چوبى پيدا کردم که درش قفل بود ظاهرا موبايلمو از جيبم در اوردم تا از نورش استفاده منم تا بتونم از بين اون دسته کليد بزرگ کليد اينجا رو پيدا کنم نورو وقتى انداختم رو ى در نوشته بود
"اشباه دومت رو کردى "
سعى کردم به خودم مسلط بتشم و فکر کمم اين همش به خاطر خستگيه ولى شايد بعدا ازش بتونم سر در بيارم پس ازش عکس گرفتم .
بعد,در رو باز کردم و وارد اونجا شدم اونجا خيلى بزرگ بود اندازه ى اتاق پذيراييمون توى دوران بچگيم بود چون اون موقع خيلى خيلى پولدار نبوديم و پدرم يه نظامى بود ولى مشکلى هم نداشتيم
.به هر حال رفتم و تا جايى که تو ى دستم جا مى شد از اون بطرى بوداشتم .صادقانه بگم من تا حالا از هيچ کدومشون امتحان نکرده بودم چون من اصلا تا حالا الکل نخورده بودم اگر هم خورده بودم خيلى کم توى آبجو بوده که اونم اينقدر تلخ بود که پشيمون شدم بعدش
ولى اينو مطمىن بودم که اگر بخورم ميتونه يه کارى کنه حد اقل واسه ى يه مدت بيخيال باشم ..اينجا هم اونقدرى هست که وقتى خانوادم اومدن نفهمن چيزى ازشون کم شده
پس بطرى هارو با خودم توردم تو خونه ...اينجا هواش شبا خنکه پس پنجره هارو بستم و فيلم گذاشتم ببينم و يکم از اونا بخورم ولى نه تا حدى که مست شم چون تا حالت برام پيش نيومده
............... ............................ ...!
عزيزان من اگر خونديد راى هم بدىن خب.. و البته نظر... ولى در کل راى ها خيلى وضعش خرابه

Wrong Turn(Harry styles)Where stories live. Discover now