تو که گفتى ازش دور شم "
"الانم مى گم ولى وقتى اون دستو ر مى ده نمى شه ازش سر پيچى کرد "
ورفتيم تو آشپزخونه
نايل"سلام سلى ..مهمونمون رو بلاخره اوردم "
"نايل صد بار بهت گفتم که منو سلى صدا نکن"
"اوه ببخشيد عزيزم"
" واى سلام ,عزيزم تو خيلى خوشگلى ..کلر "
"سلام .شما هم خوشگليد"
اون صميمى به نظر مى آد و خيلى شيرين ..تا خالا دخترى به اين با نمکى نديده بودم اگرم ديده باشم چىزى يادم نيست
سلنا"نايل اون کجاست؟"
"زين ؟ منم ندىدمش از صبح "
"زين ديگه کيه؟"
تينو با نعجب گفتم
" اون خيلى خوبه و حذاب "سلنا گفت
نايل" اما اين دليل اينجا بودنش نيست . اون توى شميو زنى حرف نداره تقريبا سه تاشون حرف نداشتن"
سلنا"خفه شو خودت يه جورى مى گى که انگار بلد نيستى شمشير,دستت بگيرى "
نايل"سلنا فکر نمى کنى داريم زمانو از دست مى ديم تا شام چيزى نموند ه ها !"
"آره راستشو بخووى داشتم دنبالخانوم کاول مى گشتم که ادامه ى غذا رو آماده کنه (جون گولىنت پالتروست#^_^)
"پس نايل خودت پيداش کن من الان کلر روحاضر مى کنم"
"باشه خوش بگذره دخترا "....من کلى فکر توى سرم بوز و واقعا دلم مى خواست تا بدوتم که لرد کىه و چه شکليه
پس سوال رو شروع کردم "اوم .خانوم سلنا "
"سلناى خالى کافي،ه سلنا.
"
"باشه سلنا لرد چه شکليه ؟"
"اوه سوال جالبيه اون جذابه خيلى هم جذابه ديگه ذوقش مى پزه بيشتر بگن بايد
خودت ببينيش"
اینجوری که کنجکاو تر شدم.
"نايل گفت از فاصله بگيرم ،ينى اون يه مرد جذاب و خطرناکه؟"
"اوهوم و مهربون"
"من اينحا زندگى مى کردم؟ "
"نه اون. هفته ى پيش اوردت "
"قبل از اون کجا بودم "
ا"بايد برى حموم "
اون بحثو. به صورت هوشمندانه ای عوض کرد و من روبرد طبقه ى پايين که يه استخر پر از آب بود من من اونحا حموم کردم وقتى اومدم بيرون اون يه چيزايى به موهان وصل کردبرام لاک قرمز زد و البته لباسامو عوض کرد. اون لباساز بالا تا دو طرف شونه هام لخت بود. من نمى دونم تا حالا از اين لباسا پوشيدم يا نه!
" واوهنگاش کم واقعا شبيه يه پرنسس شدى "
"مرسى, توچى تو نمى خواى لباساتو عوض کنى ؟"
"او. او. شام دو نفرست "
"ولى اينجورى مسخرست چرا باىد با کسى شام بخورم که تا حتلا ندىدمش. اونم دونفره ؟"
"باور کن واسه ى خودمم سواله "
نايل "واى کلر تو خيلى خيلى خوشگل شدى .."
"مرسى آقا"
"نه فقط نايل خالى کافيه"
"باشه نايل "
"بريم"
بعد راه افتاديم تا به طبقه ى بالا ى قلعه بريم
"کلر يادت باشه هر سوالى کرد واضح جواب بدى وقتى اومد سر ميز از صندلى ىلند بشو ,با دهن پر صحبت نکن .وقتى غذا مى خورى و دارى مي جويش دهنت باز نشه .روى زمين تف نندازى .و هر چى اون گفت بايد گوش کنى !"
واى چه قدر زياد بچدن .سعيم رو مى کنم ولى منظورت از هر چى چيه؟""نمى دونم خودت مى فهمى "خب رسيديم.آماده اى؟"
"اوهوم"
نايل در زد ..قلبم داشت محکم مى کوبيد و من مى ترسيزم از چيزى که قراره باهاش مواحه شم
در باز شد و يه خانوم با موهاى بلوند و چشماى آبى در رو باز کرد ..
"سلام کلر ..برو بشي دخترم
نايل "اون خانوم کاوله ."
"از آشناییتون خوش بختم "
رفتم و نشستم يه نفر اومد توى اتاق حتما اون لرده پس از جام بلند شدم اون چشماش عسلى بودنو لاغر بود و کنار کمرش يه شمشير بود
"بشين کلر "
"چشم لرد"
اون ترسناک و جديه
"من لرد نيستم کلر "
"پس..؟"
حرفمو قطع کرد و گفت
"من زينم.من محافظشم،و البته نفر دوم اينجا"
"اوهوم"
از آشنتييت خوش حال شدم زاين""زين,نه زاين"
اون عصبى شد
"ببخشيد من ..من واقعا....."
که در دوباره باز شد ... و من اىن دفعه بيشتر ترسيده بودم
"برو بيرون زين"
"اما اینجا خطرناکه..."
"گفتم بيرون ..همه بيرون "
اون صداش بلند تر شده من هنوز بر نگشتم ببينمش اون گفت همه بيرون ؟ينى منم باید برم پس صنداى رو دادم عقب تا برم
"کلر ...تو بشين"
..............................................جناب آقای لرد هری ادوارد استایلز اومد
.من عاشق شخصیت زینم. قسمت بعد میبینید چرا :-!اینجا شخصیت هارو اسمشونو بازم میزارم
Harry styles >>>Lorde Harry styles
Barbara palvin >>Kler /Rose smith
ZAYN MALIK >>>>>ZAYN Malik
NAILL >>>Niall Horan
SELENA GOMEZ >>>selena styles
Gewneth Paltrow >>>Mrs Cowel
JOHHNY DEPP >>>>EVIL
LIAM PAYNE >>>>Liam smith
LOUIS TOMLINSON >>>>LOUIS SMITH
TAYLOR SWIFT >>>ELIZABETHAntonio Banderas >>>Rose 's dad
یه سری هنوز نیومدن تو داستان
YOU ARE READING
Wrong Turn(Harry styles)
Fanfictionاگر همه چیز اشتباه پیش رفت تو باهاشون نرو -الویس,پریسلی