سلام ,خيلى خيلى ممنونم از اونايى که داستان رو مى خونن راى هم مى دن..
و البته اونايى که کامنت مى زارن که هيچى عشقن ،
و اينکه تا يکى دو قسمت ديگه همه چى کلا عوض مى شه.... و اون طورى که شما فکر مى کنيد پيش نمى ره از يه نواختى هم در مياد.. پس حوصله کنيد..
................... ......،.................................Drunk:
ولى اينو مطمىن بودم که اگر بخورم ميتونه يه کارى کنه حد اقل واسه ى يه مدت بيخيال باشم ..اينجا هم اونقدرى هست که وقتى خانوادم اومدن نفهمن چيزى ازشون کم شده
پس بطرى هارو با خودم اوردم تو خونه ...اينجا هواش شبا خنکه پس پنجره هارو بستم و فيلم گذاشتم ببينم و يکم از اونا بخورم ولى نه تا حدى که مست شم چون تا حالت برام پيش نيومده از اونى شروع کردم که از بقيه بزرگ تر بود ا ونو ريختم توى ليوان پر از يخ رنگش تيره بود وقتى خوردمش تلخ بود ولى خوب و جديد
..پس بازم ليوان بعدى و بعدى رو خوردم سرم گيج شده بود و نمى دونستم دقيقا ساعت چنده چشمامم درست کار نمى کردن ولى خيلى خوب بود
آهنگ گذاشتم داشتم ,گوش مى دادم و بلند بلند باهاش مى خوندم تلوزينو خانوش کردم و پنجره رو باز کردم چون خيلى گرم بود رفتم رو مبل بشينم که ديدم محکم خورردم زمين وکمرم درد مى کرد باورم نميشه ينى اينقدر مستم؟
که يکى با صداى آشنا بهم سلام داد ولى نمى دونم اون کيه نمى تونم صورتشو تشخيص بدم فکر کنم يه جاي ديدمش
"گفتم سلام "
اون گفت صداش نرم ولى خشن بود ...برا چى دارم به صداش فکر مى کنم ؟
"منم گفتم سلام"
چرت گفتم چون من حوابشو نداده بودم بهد سکسکم گرفت و زدم زير خندهاونم خنديد
"تو کى هستى ؟؟در بستس اينجا خونه ى منه "
"اينجا خونه ى منه"
اون گفت
..مطمىنم دارم خواب مى بينم يا مثله قبلا شدم!
"مسخره ..پس خونه ى ماست,؟"
مى دونم اون اصلا وجود نداره,.
"شايد رز. شايد خونه ى ماست "
من بازم خنديدم ( طرف خله :/)اون اسم منو ميدونه ...
"هى شاهزاده تو اسممو از کجا مى دونى هم خونه اى "
دوباره سکسکه کردم
""من هرى ام "
"اوه مرى, چه جواب مرتبطى!"
"گفتم هرى "
"چه اسم مسخره اى .نکنه تو اون قورباغه هه اى که پرنسس ببوستش پرنس ميشه ؟؟؟ا وه نه, تو يه توهمى که اسم مسخره اى دارى و اينجا جلوم وايسادى"
اون يه ليوان از روى ميز برداشت و خورد
"يه توهم جذاب؟"
سکسکه,کردم و بهش نگاه کردم
"آره تو جذابى .."
تا حالا تو عمرم به هيچ پسرى نگفته بودم جذاب تا چند ثانيه پيش
اون يه قدم او مد جلو قدش خيلى بلنده
اين جالبه چون ليونل 169 بود و وقنى کفش اتشنه دار پام مى کردم زيد تفاوت قدى نداشتيم يا بهتره بگم اصلا نداشتيم
, اين فرق داره تازه چشماشو ديدم که سبزه ..
اون بازم جلو اومد و نفسش رو رو صورتم حس مى کردم
اين جديد و عجيبه
دستمو گذاشتم روى سينش و خواستم هلش بدم عقب ولى اون لبش داشت لبمو گاز مى گرفت دستشو اورد بالا و دستمو گرفت برد بالا گذاشت روى موهاش اون زبونشو فرو کرد تو دهنم و من نمى دونم چرا نمى تونستم مقاومت کنم فقط موهاشو کشيدم وقتى لبشو برداشت برد پايين تر پذاشت روى گردنم و منو عقب عقب هل داد تا خوردم به صندلى و بعد به ديوار ,بغلم کرد تا هم قد تر شيم پاهامو دور کمرش حلقه کردم و دوباره منو بوسيد ...
، ..... ...... ....
بلاخره ملاقات کردن....
من خودم خجالت کشيدم اينو نوشتم واى لازم بود...
نظر يادتون نره
YOU ARE READING
Wrong Turn(Harry styles)
Fanfictionاگر همه چیز اشتباه پیش رفت تو باهاشون نرو -الویس,پریسلی