اواين چيزى کع ديدم دوتا چشم سبز بود که داشت متو نگاه مى کرد و منو ياد ديشب انداخت اون خودشه هحونى که باهاش حرف زدم و بهدش ....
"سلام رز "
"مرى؟؟"
"گفتم هرى "
"تو توى خونه ى من چى کار مى کنى ؟"
"نه احمق تو توى خونه ى من چى کار مى کنى ؟؟"
"اين مکالمه آشناست "
و ديشب دوباره اوند جلوى چشمم اون اومد جلو و بهد منو بوسيد و بلندم کرد ....
وقتى داشتم به اينا فکر مى کردم فهنيدم نا خود آگاه دستنو گذاشتم جلوى دهنم
'رز"
آروم بود و اوند سمت من
"لعنتى به من دست نزن ""اين چه وضعيه ؟؟لوس اينو ديشب بايد مى گفتى"
"خفه شو .تو دیشب چ ى کار کردى؟"
"آهان منطورت اينه که ما چى کار کرديم؟"
"تو خيلى عوضى هستى "
"تو بيشتر"
" صبر کن ببينم .. تو ديشب اومدى تو خونه ى من و معلوم نيست چه بلايى سرم اوردى و الان توى اتاق منى .. اونوقت به من مى گى من از تو عوضى ترم ؟اصلا مى دونى چيه اين که کى عوضى تره وقتى زنگ زدن به پليس معلوم ميشه "
"تو اين کار رو نمى کنى "
"اهم ببخشيد چرا؟"
"چون اين جورى فقط,ضايعه ميشى و خودت مى رى تيمارستان "
من دیگه به اونجا بر نمی گردم.."اون کسى که روانيه تويى نه من"
"اون روا نى تو هستى که منو مى بينى "
"ببخشيد تو همه مى تونن
ببينن ..تو به اين گندگى ""اين که من خوش هيکل و قد بلندم شکى توش نيست "
"من منظورم اين نبود "
"تا خالا فکر کردى چرا اينحا رو پدر بزرگ عزيزت نفروخت؟"
صداى سگ ها که بلند د بلند داشتن پارس مى کردن مى اومد و رفته بود توى گوشم من دستمو گذاشتم روى گوشم ولى صدا نزديک و نزديک تر شدن وقتى اونا توى اتاق بودن و من جيغ زدم دستشو گذاشت جلو ى دهنم و لى. هری تو موهام گفت
"هر چى بيشتر وول بخورى بيشتر خطرناک ميشه برات اگر تظاهر کنى مه نمى بينيشين کاريت ندارن ..پس الان من هر کارى کردم حفه مي شى خب؟"و من سرم رو تکون دادم
اون من بلند کرد و از پله ها برد پايين وقتى رسيديم به کتاب خونه هلش داد و نطمين شدم اون شب خواب نبوده
ا ن منو گذتشت روى زمين تا روى پاى خودم وايسم
"من اينجا بودم ""و,اين اولين قدم اشتباهت بود "(به اينگليسى منظورش همون Wrong turnميشه که اسم داستانه)
"منظورت چيه؟"
"به وقتش مى فهمى شايدم نفهمى"
"چى؟"
.
....................................................
امروز خونه ی عموم بودم نت گیر آوردم زودی گذاشتم. شما هم رای یادتون نره
:-*
YOU ARE READING
Wrong Turn(Harry styles)
Fanfictionاگر همه چیز اشتباه پیش رفت تو باهاشون نرو -الویس,پریسلی