-"کیم سونهی، بازیگر ۲۷ ساله ای که تازه بچهش رو به دنیا آورده، که امسال به همراه همسرش بعد از ۸ سال به کره جنوبی، یعنی کشور خودش برمیگرده، نیمه شب اطراف ساعات ۱۲ به قتل میرسه و دوربین های مداربسته ی ساختمون از چند دقیقه ی قبل خیلی واضح از کار میفته. لوتوس وارد خونه میشه و کیم رو به قتل میرسونه. همه چيز کاملا بی سر و صدا انجام میشه ولی قاتل اینجا یه اشتباهی انجام میده و یه دستبند رو تو خونه ی سونهی جا میذاره. دستبند توی آب افتاده و خبری از اثر انگشت روش وجود نداره ولی همین نشون میده که قاتل سریالی بی رحم خیلی هم بی عیب و نقص نیست و اشتباه میکنه. پلیس هنوز هم دنبال این قاتل سریالیه و به خانم ها و آقایان مسن و یا بالا نوزده سال، توی خونه بمونن و بیرون نیان. پلیس تمام تلاشش رو میکنه تا در اولین فرصت اون قاتل بی رحم رو دستگیر کنه."خبرنگار، پسر جوونی که خبر ها رو اعلام میکرد، طوری صحبت میکرد که انگار از اون قاتل متنفره. قاتل وحشتناکی که چندین نفر رو به قتل رسونده و خودش رو لوتوس معرفی کرده بود.
جونگین بی حوصله تلویزیون پاسگاه رو که حالا داشت اخبار ورزشی پخش میکرد، خاموش کرد و روی صندلی افتاد. تحقیقاتشون درباره ی لوتوس به هیچ جایی نرسیده بود، طوری که انگار هر دیواری رو که میکندن پشتش یه دیوار بلند تر دیگه ای وجود داشت.
قاتل عجیب بود. لوتوس اصلا محتاط نبود، همین باعث شده بود از بقیه ی قاتل ها متمایز باشه. مدام اشتباه میکرد یا چیزی رو تو صحنه ی جرم جا میذاشت. جونگین از دستگیر کردنش خسته شده بود. انگار هر چقدر که بیشتر جلو میرفتن بیشتر به بم بست میخوردن.
حالا اون تو آخرین قتلی که انجام داده بود، یه دستبند رو جا گذاشته بود. دستبندی که خیلی راحت میتونست اون رو گیر بندازه. دستبند خیلی ساده بود، از چند بند سیاه رنگ تشکیل شده بود که روش عدد ۱۱ به چشم میخورد.
کریس آهی کشید و گفت:"اون زیاد اشتباه میکنه ولی خودش چی؟ تا حالا خودش رو دیدین؟ اون درباره ی چهرهش خیلی محتاطه."
جونگین فکر کرد. کریس درست میگفت. هیچ سرنخی از قاتل یا همون لوتوس وجود نداشت و همش یه سری اطلاعات و وسایل به درد نخور بود.
-"نه! یادت رفته هانول چشم هاش رو دیده؟ حتی قدش رو هم میدونیم، میدونیم تتو داره و الان هم یه دستبند ازش داریم. اون تو هر کدوم از قتل هاش یه چیزی جا گذاشته بود به جز اولین قتلش! اون موقع کشتن دونگهه هیچ اشتباهی انجام نداده بود. فقط یه نامه برامون گذاشته بود! نامه ای که خودش رو معرفی کرده بود و همون نامه نشونه ای از این بود که قتلش عمدی بوده. پس یعنی قطعا اون اولین قتلش بود. دونگهه اولین قربانی بود ولی چرا؟ چرا یهو باید تصمیم بگیره مردم رو به قتل برسونه؟ چرا تا حالا چهرهش رو نشون نداده؟"
ESTÁS LEYENDO
LOST
Fanfic🕸گمشده🕸 🕸️خلاصه؛ -:"لوتوس دیگه چیه؟" -"نیلوفر آبی! گل نیلوفر آبی یه معنی عمیق داره. این گل در عین زیبا بودنش بین گِل و لجن و آب های تیره رشد میکنه. بعضیها میگن که خدا مثل نیلوفر آبیه. برای همین فکر می کنم قاتل خودش رو مثل خدا میدونه و میخواد...