- من هیچوقت با تو دشمنی نداشتم!
+ منم همینطور کیم. ولی این اسمش دشمنی نیست دوست قدیمی، این رقابته.
- توی لعنت شده آبرو و اعتبار منو توی این شهر زیر سوال بردی و اسمشو میذاری رقابت؟!
+ اینقدر بیسیاست نباش مرد. تو که بهتر از هرکسی میدونی، ریاست اون بیمارستان، آرزوی جوونی منه.
- به چه قیمتی کیونگسو؟ به قیمت خرد کردن صمیمیترین رفیقت؟
+ به قیمت بالا رفتن منی که اینهمهسال جون کند و زحمت کشید و حالا لایق این عنوانه!
- چطور تونستی؟ ما باهم بزرگ شدیم سو...
+ و تو میتونی از این به بعد شاهد رشد من باشی. مگه یه رفیق واقعی همینو نمیخواد؟ پیشرفت دوست عزیزش، هوم؟
- ولی من شغلمو بخاطر تو از دست دادم... هیچکس، دیگه به یه دکتر بدنام اعتماد نمیکنه.
+ مهم این بود که رقیب قَدَری مثل تو از راهم کنار بره رفیق. نگران چی هستی جونگدهیا؟ اگه من رئیس اونجا بشم، میتونم دوباره قله رو بهت بدم. فقط کافیه دستمو بگیری.
- تو یه شیطانِ بیرحم و نمکنشناسی.
+ اشتباه نکن کیم جونگده. من، منم. دو کیونگسو، رئیس بزرگترین بیمارستان سئول!
ВЫ ЧИТАЕТЕ
°• روزمرهنویس متوهّم اکسو •°
Фанфик" سناریوهای کوتاه اکسو از کاپلهای مختلف " توی این بوک هرچیزی از هر کاپلی پیدا میشه. دوست داشتم اینجا هم توی یه بوک با اسمی که دوستش دارم (اسم چنل تلگراممون هم هست)، جمعشون کنم و بعدها سناریوهای بیشتری هم بهش اضافه بشه. سناریوهایی که ممکنه تبدیل...