فصل چهارم(نون)پارت1

141 26 32
                                    

🙋🏼‍♀️امروز استثنا به جای یک فصل دوتا فصل💜 (اما هر دو پارت فصل چهارم و منتشر نمیکنم،چون بعضیها انگار فقط به پارت آخر داستان ووت میدن،نصفه ی اول داستان انگار مهم نیست🤷🏼‍♀️)و منتشر میکنم براتون،دیگه کم کاری نکنید ووت دادن به همه ی پارتهای داستان فراموشتون نشه،نظر شما برای نویسنده مهمه،پس کامنت فراموش نشه❤️🥰

t2💜

............................................................

درونِ آسانسور وانگ ییبو همان دستِ شیائوجان را که از مُچش گرفته بود را،روی لبهای خودش گذاشت و بوسه بارانش کرد و این کار در حالی بود که به چشمهان شیائوجان نگاه میکرد،آن دو از لحظه ای که از خانه ی شیائوجان با عجله بیرون آمده بودند یک کلمه هم حرف نزده بودند و این ارتباط فیزیکی اولین مکالمه ی مجددشان بود که حالا وانگ ییبو از طریقِ بوسه هایی که بر دست شیائوجان میزد آن را طور دیگری آغاز کرده بود،دربِ آسانسور به سالن پذیرایی باز شد و وانگ ییبو همانطور که به چشمان سیاهِ شیائوجان خیره شده بود،جلو رفت و کمرِ شیائوجان گرفت،دستان او را بالا بُرد و هودیِ گشادی که شیائوجان از خانه ی خودشان هنوز به تن داشت را، از تنش در آورد و به گوشه ای پرت کرد،وانگ ییبو سرش را جلو بُرد و بینِ سینه های شیائوجان گذاشت،او را بوکشید و بوسید،شیائوجان سرش را به سمت عقب خم کرده بود و غرق در لذت شده بود و ناله های شهوانی میکرد،حالا دیگر در خانه ی وانگ ییبو بود و دیگر کسی جز خودشان آنجا نبود که صدایش را بشنود پس احساس آزادی بیشتری داشت،وانگ ییبو دستش را دور کمر و رانهای شیائوجان گذاشت و با یک حرکت قدرتمند در حالی که دستانش روی باسن شیائوجان بود،او را در آغوش کشید و از زمین بلند کرد و در حالی که بدنش را محکم گرفته بود به سمت اتاق خواب خودش برد،شیائوجان هم یک دستش روی سرشانه های او بود و از پشت سرِ او انگشتانِ دستِ دیگرش را، داخلِ موهای کوتاهِ پشتِ گردنِ وانگ ییبو کرده بود و چنگ میزد،با ورود به اتاق خواب،وانگ ییبو شیائوجان را از آغوشش پایین آورد و به آرامی روی تختخوابش گذاشت،دکمه های پیراهن خودش را باز کرد و به سرعت از تنش در آورد،بالاتنه ی خودش را هم لخت کرد و روی عضلات شکمِ شیائوجان دست کشید که بالاتنه اش دقایقی پیش توسط وانگ ییبو برهنه شده بود،شیائوجان با هر حرکت دست و لمس دستانِ وانگ ییبو تکان میخورد و می لرزید و به سختی نفس میکشید

وانگ ییبو:بذار شلوارتو در بیارم

وانگ ییبو این حرف را با صدایی که حالا مردانه تر و خش دار تر از قبل بود میزد، شیائوجان دستش را روی شلوار خودش گذاشت و آن را کمی پایین کشید،وانگ ییبو دستانش را کنار زد

وانگ ییبو:بذارخودم برات انجامش میدم عزیزم، تو دست نزن

وانگ ییبو شلوار او را از تنش در آورد و به کناری پرت کرد بعد بلافاصله زیپ و دکمه ی شلوار جینِ تنگِ خودش را باز کرد و شلوارِ خودش را هم به تنهایی از پایش در آورد،شیائوجان به هیکلِ مردانه ی وانگ ییبو نگاه میکرد که اولین بار بود تا این حد برهنه شده اش را میدید،رانهای عضلانی و ساقِ پاهای خوش فرمی داشت،عضلات سینه و شکمش برجسته بود و نشان میداد که او اهل ورزش است،بازوانش بزرگ و قوی به نظر میرسیدند روی ساعد دستانش رگهای برجسته ای داشت که خیلی جذاب در نظرش خودنمایی میکردند،وانگ ییبو دستش را روی کشِ لباس زیر شیائوجان گذاشت و به آرامی آن را از تنش پایین کشید،اولین بار بود که شیائوجان را برهنه ی کامل میدید،با اینکه قبلا به او دست زده بود اما همیشه از داخلِ شلوار و لباس زیرش بود،شیائوجان بیقرار شده بود و لرزش بدنش بیشتر شده بود،وانگ ییبو بعد از در آوردن لباس زیر او و نگاه کردن به بدنش،به شیائوجان نگاه کرد،که انگار در چشمان بیقرارش انتظار و سوالهای زیادی بود و دلش میخواست صورت و واکنش وانگ ییبو را ببینید وقتی که داشت برای اولین بار او را لختِ کامل میدید،وانگ ییبو یک لبخنده شیرین زد و شیائوجان با دیدنِ لبخندش انگار که نسبت به بدنش اعتماد به نفس گرفته باشد،تمام استرسهایش یک جا دود شدند و به هوا روند،احساس ریلکسی بیشتری کرد،شیائوجان با اینکه نقاش بود و مدلای برهنه ی زیادی را نقاشی کرده بود اما نسبت به برهنگی حسِ شرم و حتی کمی تحقیر آمیز بودن را داشت،اما با وانگ ییبو و در این لحظه چیزی به جز عشق و شهوت خالص حس نمیکرد،وانگ ییبو یک بوسه ی عمیق زیر شکم و بالای اندام جنسیِ شیائوجان زد و به طرف میز توالت اتاقش رفت همانطور که پشت به شیائوجان بود لباس زیر خودش را هم از تن اش در آورد،درِ کشو را باز کرد،بسته های کاندومی را که قبلا از شیائوجان گرفته بود برداشت و دو کاندوم مختلف از درون آنها بیرون کشید و یک ژل لوبریکانت دیگر از درون همان کشو برداشت،شیائوجان هم بار اولی بود که وانگ ییبو را از پشت و انقدر دقیق و برهنه ی کامل میدید،چون دفعه ی قبل که او را در حمام هتل برهنه دیده بود فقط لحظه ای بود و جلوی بدنش رو به او بود،از نظر شیائوجان او از پشت سرهم بی نقص بود،سرشانه های پهن،کمری باریک و باسنی خوش فرم و زیبا داشت،به سمت شیائوجان برگشت و حالا دیگر شیائوجان میتوانست جلوی بدن و اندام مردانه ی او را هم به طور کامل و واضح ببینید،هرگز فکرنمیکرد که دلش بخواهد در زندگی با یک مرد رابطه ی جنسی داشته باشد و با دیدن بدن و اندام جنسی یک مرد احساس هیجان شدید کند،با خودش فکر میکرد شاید وانگ ییبو او را بهتر از خودش شناخته بود،وانگ ییبو به آرامی روی بدنِ سفید و برهنه ی شیائوجان خیمه زد

Moulin Rouge❤️ مولن روژWhere stories live. Discover now