شیائوجان و وانگ ییبو وارد اتاقشان شدند،وانگ ییبو در نهایت خونسردی بعد از وارد شدن،روی تختخواب خودش نشست و به آرامی کفشهایش را در آورد و گوشه ای پرت کرد و بلافاصله شیائوجانی را که هنوز نزدیک در جلوی ورودیِ اتاق خشکش زده بود،از بازو گرفت و آورد روی تختخوابِ خودش نشاند،جلوی پایش زانو زد و کفشهایش را از پایش در آورد،بعد از انجامِ اینکار از جایش بلند شد و از پلاستیک آبمیوه هایی که با خودش داخل اتاق آورده بود،دو تا پاکت کوچک برداشت،نِی هایش را داخلشان زد و یکی از آنها را به دست شیائوجان داد و دومی را هم خودش شروع کرد به خوردن،شیائوجان به حرکت لبهای برجسته ی وانگ ییبو روی نِی آبمیوه نگاه میکرد و با بالا و پایین رفتن سیبِ گلوی وانگ ییبو را زیرنظر گرفته بود،شیائوجان حس میکرد،دیگر توانایی نفس کشیدن ندارند،وانگ ییبو آبمیوه اش را به سرعت تمام کرد و با تعجب به شیائوجان نگاه کرد که هنوز به آبمیوه ی خودش لب هم نزده بود
وانگ ییبو:آبمیوه تو بخور دیگه جان،چرا معطلی؟
وانگ ییبو جلو رفت و نِی آبمیوه را در دهانِ شیائوجان گذاشت،شیائوجان که میلی به خوردن آبمیوه نداشت،با اجباری که بالای سرش بود،با اکراه همه را خورد
شیائوجان:اوم...از آبِ آناناس متنفرم
وانگ ییبو:چرا متنفری؟خوشمزه اس که! تاثیر خوبی ام میذاره،این یکی و دیگه بلدی واسه چیه دیگه؟
شیائوجان:تو مجبورم کردی بخورمش،من دلم نمیخواست ییبو،آره میدونم که باعث میشه بدنم و مایعات داخلش،بوی خوب بده و مثه مزه ی آبِ آناناس شیرین بشه،دیگه منم حتی، در مورد این موضوع میدونستم ییبو،تو منو چی فرض کردی هان؟برو کنار ییبو
شیائوجان با دست به تختِ سینه ی وانگ ییبو که جلوی پایش نشسته بود یک ضربه زد،شروع به بهانه گرفتن کرده بود و معلوم بود که ترسیده است،با اینکه فکر تجربه ی این پوزیشنِ جنسی،برایش هیجان انگیز بود اما در درونش حسِ نا امنیِ شدیدی داشت
وانگ ییبو:چرا یک کلمه نمیگی الان نمیخوایش؟فکرمیکنی من به انجام کاری که دوسش نداری مجبورت میکنم جان؟اصلِ سکس کردن،به حسِ لذت بخششه،ولی اگه پارتنر آدم با انجام یه پوزیشنی احساس راحتی نداره نباید مجبورش کرد،مثلا من همیشه با انجام سکسِ آنال با خانومها در هر شرایطی مخالف بودم و هستم،چون اونا بدنشون خیلی حساسه و به راحتی بیماریها و عفونتها میتونه به اندام جنسی زنونه شون منتقل بشه،اما در مورد پسرای گِی،خیلی فرق داره،اونا مثه زنا بدنشون باز نیست که مشکلی براشون به وجود بیاید و تا اون حد اذیت بشن،پس اگه این پوزیشن و دوس نداری امشب باهم انجامش نمیدیم،با اینکه اینکار خیلی منو هیجان زده میکنه جان،که بتونم تمامِ بدنتو ستایش کنم
وانگ ییبو دوباره جلوی پای شیائوجان زانو زد و دستش را به آرامی روی پای شیائوجان گذاشت و با انگشتش را به آرامی روی رانش اعدادی را که میگفت،نقاشی میکرد
ВЫ ЧИТАЕТЕ
Moulin Rouge❤️ مولن روژ
Любовные романы🔞کاپل#ییجان #اسمات🔥ژانر:رمنس,بی ال,هپی اندینگ, وانگ ییبو(تاپ) خلاصه ی داستان: وانگ ییبو و شیائوجان،ویلونیست و نقاش هستند،هردوی آنها به مشکلات روحی خاصی مبتلا هستند،برحسب یک اتفاق باهم آشنا میشوند،و در این مسیر کم کم شکل دوستی و احساسشان به هم تغ...