اگه تا الان به همه ی پارتهای داستان و خوندید و خوشتونم اومده و هنوز پیج فالو نکردید و ووت ندایدن،خب فالو کنید و ووت بدید،چک کنید از توی فهرست و لیست فصلها و ووت فراموششون نشه،کامنتتون همونطوری که همیشه میگم برام ارزشمنده💜🥰و بهم انگیزه میده,لذت ببرید از خوندن داستان
............................................................
.
وانگ ییبو درون چشمانِ مست و خمارِ شیائوجان نگاه کرد و یک بوسه کنارِ گردن او زد،شیائوجان نفسهایش را بلند و کِش دار میکشید،وانگ ییبو سرش را بالا آورد و از فاصله ی نزدیک به صورتش خیره شد
وانگ ییبو:حسابی بوی الکل میدی جان،خرگوشِ پنبه ای چندتا آبجو زدی؟مگه نمیدونی بودنِ پنبه و آتیش و الکل کنارهم خیلی خطرناکه؟هان؟
وانگ ییبو به صورت او نزدیک شد تا او را ببوسد،اما گوشی اش شروع کرده بود به زنگ خوردن،با انگشت عدد یک را نشان داد و یک دقیقه از شیائوجان فرصت گرفت تا جواب آن را بدهد،از آنجایی که مست بود،درست نمیدید که کسی دارد به او زنگ میزد ،کیست،جواب موبایلش را در همان حال داد
وانگ ییبو:الو؟بله خودمم، سلام شما؟ماریا کیه؟اجرای امشبمو دیدی؟اومدی دنبالم توی پشت صحنه اما بهت گفتن من رفتم؟من تورو یادم نمیاد ماریا،چرا میخواستی منو ببینی؟
شیائوجان از وقتی متوجه شد وانگ ییبو دارد با دختری حرف میزند که قصد داشته او را در پشت صحنه ی کنسرت ببیند،آنتن هایش تیز شد،از روی میز بلند شد و به طرف وانگ ییبو رفت،به او اشاره کرده که تماسش را روی اسپیکر بگذارد تا خودش هم بشنود
شیائوجان:بذارش روی اسپیکر
وانگ ییبو:باشه
ماریا:عزیزم،خیلی خوشتیپ شده بودی توی کت و شلوار،لبهات انقدر سرخ و برجسته بود که دلم میخواست زودتر اجرات تموم بشه و بیام پشت صحنه حسابی ببوسمت ییبو
آن دختر به زبان چینی حرف میزد و شیائوجان با شنیدن حرفی که زده بود،چشمهایش را درشت کرد و یک اخم بزرگ کرد و همانطور که جلوی پیراهنش باز بود و هنوز میشد پوست بدن،شکم صاف و سینه هایش را از بین آن دید،جلو رفت و گوشی را از دست وانگ ییبو گرفت و شروع به حرف زدن با لحنی جدی با دخترِ پشتِ خط کرد
شیائوجان:تو بیجا میکنی
ماریا:بله؟شما کی هستین؟من تلفن ییبو رو گرفتم؟
شیائوجان:بهت گفتم غلط میکنی که بخوای بیای پشت صحنه و ییبو رو ببوسی
ماریا:شما منیجر ییبو هستین؟
شیائوجان با آنکه مست بود،در ذهنش به خودش یادآوری میکرد که لزومی ندارد برای یک دختر غریبه رابطه یشان را آشکار کند چون ممکن است به ضرر وانگ ییبو تمام شود و این دختر برای انتقام به شهرتش لطمه بزند
VOUS LISEZ
Moulin Rouge❤️ مولن روژ
Roman d'amour🔞کاپل#ییجان #اسمات🔥ژانر:رمنس,بی ال,هپی اندینگ, وانگ ییبو(تاپ) خلاصه ی داستان: وانگ ییبو و شیائوجان،ویلونیست و نقاش هستند،هردوی آنها به مشکلات روحی خاصی مبتلا هستند،برحسب یک اتفاق باهم آشنا میشوند،و در این مسیر کم کم شکل دوستی و احساسشان به هم تغ...