پارت10

422 44 28
                                    

پشت میز نشست و مشغول لقمه گرفتن برای خودش شد
صبح بخیر!
با لحن محکمی گفت.
بومگیو با دهن پر نگاهی به یونجون انداخت تا دلیل لحن پر قدرتش رو بفهمه
وقتی با ابروهای بالا افتاده ی یونجون مواجه شد
لبخند ریزی زد
گونه هاش به خاطر لقمه ای که هنوز توی دهنش نگه داشته بود کش اومدن
یونجون لبخند کمرنگی به خاطر صورت کیوت بومگیو زد
با اون لپ های برآمدش خیلی بامزه شده بود
بومگیو نگاهی به ساعت گوشیش انداخت دیرش شده بود لیوان آب پرتقالش رو از روی میز برداشت و به لباش نزدیک کرد. به خاطر عجله ای که داشت آب پرتقال رو تند تند سر کشید
زبونش رو روی لباش که کمی آب پرتقالی شده بود کشید و از جا بلند شد
به نگاه وا رفته ی یونجون توجهی نکرد و از آشپزخونه خارج شد
"من دارم میرم هیونگ از خونه بیرون رفت


یونجون آب دهنش رو قورت داد صحنه ی لیس زدن لب های بومگیو از جلوی چشماش کنار نمی رفت
اون لب های خوش فرم که کمی به خاطر خیس بودنشون سرخ تر از حد معمول به نظر می رسیدن ذهن یونجون


رو به هم ریخته بودن


نفس عمیقی کشید و سعی کرد خودش رو کنترل کنه
اما نمی تونست اون صحنه رو از جلوی چشماش کنار بزنه.


هر لحظه، واضح تر از قبل اون صحنه رو پشت پردهی چشماش می دید.


عرق سردی پشت کمرش نشسته بود‌باید فکری به حال شلوار تنگ شده اش می کرد
بومگیو گرایش جنسیش رو به هم ریخته بود!


**


با ورودش به کلاس‌متوجه جونکی که توی آخرین ردیف نشسته بود شد


به سمتش رفت و خودش رو روی صندلی کنارش پرت کرد


"سلام رفیق! صبحت بخیر

جونکی نیم نگاهی به گیو انداخت و با آروم ترین لحن ممکن، جواب سلامش رو داد


بومگیو اخم ریزی کرد حدس می زد جونکی به خاطر اتفاقی که شب قبل افتاده بود دلگیر باشه
اما الان اصلا حوصله ی منت کشی نداشت


به خاطر بوسه ای که یونجون به اجبار براش رقم زده بود نتونسته بود بخوابه. الان آخرین چیزی که بهش نیاز داشت، رفع کدورت های بین خودش و جونکی بود.


"جونکی! قهر نباش دیگه باور کن منم شب سختی داشتم"


و چشماش رو مظلوم کرد‌ امیدوار بود جونکی گول ظاهر مظلومش رو بخوره و دست از قهر بودن برداره.


انگار خدا صدای دلش رو شنید که جونکی‌به سمتش برگشت. اما هنوزم اخم کمرنگی روی صورتش خودنمایی می کرد


"قهر نیستم
ولی انتظار نداشتم من رو به اون چوی فاکینگ یونجون بفروشی."


بومگیو چشماش رو گرد کرد و جواب جونکی رو داد
"من فروختمت؟ بیخیال جونکی اصلا تو از کجا یونجون هیونگ رو میشناسی؟"

Wind/یونگیوWhere stories live. Discover now