سخن نویسنده: های گایز. نویسنده ی بدقولتون رو ببخشید بابت اینکه فیک برای مدت طولانی ای دراپ شد و نتونستم اونطور که وعده داده بودم ادامش بدم و تمومش کنم این مدت طولانی ای که گذشت تو شرایط روحی افتضاحی بودم و متاسفانه اصلا دست و دلم به نوشتن نمیرفت خیلی شرمندتونم اما امیدوارم که درک کنید و بازم به حمایت ازم ادامه بدین.چنل تلگرامو بر خلاف میلم پاک کردم با اینکه خیلی براش زحمت کشیده بودم اما خب ارزش نداشت وقتی اونجا از فیک حمایت نمیشد ادامش بدم و خب همین یکم ناامیدم کرد واسه ادامه دادن. اما الان دارم زورمو میزنم تا ادامه ی فیک رو بنویسم تا به قولم عمل کنم و تمومش کنم تا ببینم بازم میتونم بعدش فیک دیگه ای رو شروع کنم یا نه. سرتونو درد نیارم بریم واسه پارت 20 که خیلی طول کشید تا آپلود بشه🤞💖
منتظر کامنتای خوشگلتون هستم💕
"چقدر بی سر و صدا جناب جئون حتی راجبش حرفم نزدی!"
از لحن حرف زدنش کاملا مشخص بود که چقدر ناراحت و دلخور شده. این مدت فقط توی کمپانی جونگ کوک رو دیده بود و غیر از اون دیگه همو ندیده بودن و همین باعث شده بود که جونگ کوک راجب علاقه و رابطش با تهیونگ چیزی به جیمین نگه.
همینطور که با ناراحتی فنجون قهوه رو جلو میذاشت جلوش گفت:
_حالا دیگه من غریبه شدم که رازاتو باهام در میون نمیذاری؟
جونگ کوک دستش رو گرفت و کشوندش سمت خودش.
نشوندش کنار خودش و در حالی که دست دور گردنش مینداخت گفت:
_ناراحت نشو دیگه جیمینی من که عمدا این کارو نکردم خودت دیدی این چند وقت چقد سرمون شلوغ بود حتی وقت نکردیم درست و حسابی تو کمپانی همدیگه رو ببینیم هرچی همدیگه رو دیدیم راجب کار حرف زدیم
به مبل تکیه داد و در ادامه ی حرفش گفت:
_تازشم اگه به گلایه کردن باشه من باید بیشتر گلایه کنم
جیمین کنجکاوانه نگاهش کرد که جونگ کوک در ادامه ی حرفش گفت:
_تو این روزا همش با این پسره کیم سوکجین وقت میگذرونی، اصن دیگه زنگ نزدی به من که بیای خونم یا من بیام پیشت پارک جیمین مشخصه یه خبرایی بین تو سوکجین هست ولی تو برای تلافی کردن هیچی به من نمیگی
جیمین چپ چپ نگاهش کرد و با مشت به بازوش کوبید:
_تو دلت میخواد بکشمت مگه نه؟...بین من و جین هیچ خبری نیست ما فقط باهم دوتا دوستیم همین
جونگ کوک خندید و با لحنی شیطنت آمیز گفت:
_مطمئنی؟
جیمین داد زد:
_یااااا...نرو رو اعصابم
خندید و فنجون قهوشو برداشت و ازش نوشید.
YOU ARE READING
The Untamed
Fanfictionمدل معروف کره "کیم تهیونگ" با کمپانی فعلیش به مشکل برخورده و به زودی قراردادش هم تموم میشه. اما بخاطر شهرتش بهترین کمپانی کره که خیلیم سر و صدا کرده بهش پیشنهاد کار و بستن قرارداد میده. و اینجاست که تهیونگ و جونگ کوک باهم ملاقات میکنن...