درحالی که فیلمنامه ی توی دستشو میخوند و بررسیش میکرد زیرچشمی به تهیونگی که روی مبل وسط اتاق نشسته بود و با جیمین مشغول حرف زدن بود انداخت.
تردید داشت که بهش بگه یا نه ولی این فرصت خیلی خوب بود و شاید دیگه تکرار نمیشد!
کارگردان، نقش اول سریال رو به تهیونگ پیشنهاد داده بود و جونگ کوک مطمئن بود این فرصت دیگه تکرار نمیشه و اگه بعدها بخواد وارد این حرفه بشه باید از نقشای کوتاه و کمرنگ شروع کنه.
عینکش رو برداشت و روی میز کارش گذاشت و از جاش بلند شد.
درحالی که سمت اون دو نفر میرفت صداشو صاف کرد و گفت:
ـ ببخشید که حرفتونو قطع میکنم ولی یه چیز مهمی رو باید بهت بگم تهیونگ
تهیونگ کنجکاوانه بهش نگاه کرد و گفت:
ـ چیزی شده؟همینطور که مینشست کنارش جواب داد:
ـ نه عزیزم
فیلمنامه رو به سمت تهیونگ گرفت و گفت:
ـ اینو بگیر
تهیونگ با پرسیدن "این چیه؟" فیلمنامه رو ازش گرفت و نگاهی به جلدش انداخت و با خوندن متن روش متوجه شد که چیه.
قبل از اینکه حرفی بزنه جونگ کوک سریع شروع کرد به حرف زدن:
ـ ببین تهیونگ کارگردانی که قراره این سریالو بسازه نقش اول سریالش رو پیشنهاد داده به تو...و خب خودتم بهتر از من میدونی که چه موقعیت خوبیه عزیزم...میخوام قبل از اینکه بعنوان دوست پسرت ازت خواهش کنم قبولش کنی بعنوان رئیس کمپانی تورو متوجه فرصتی که پیش روته بکنم...تهیونگ لطفا نه نیار...من میخوام با ورود به این کار جایگاهت توی صنعت سرگرمی رو بالاتر ببرم و کاری کنم حالا که به این کمپانی اومدی همه تورو بخوان و واست سر و دست بشکنن
جیمین بعد از اینکه حرفای جونگ کوک تموم شد در ادامه گفت:
ـ راست میگه تهیونگ...ببین این موقعیت خیلی خوبه...اگه الان ردش کنی ولی بعد بخوای وارد این حرفه بشی باید از نقشای خیلی کمرنگ و بیخود شروع کنی لطفا ردش نکن
تهیونگ کمی فکر کرد و نگاهشو بین جیمین و جونگ کوک جابجا کرد.
دودل بود و نمیدونست باید به حرف دل خودش گوش بده یا به حرفای اون دو نفر.
قبلا که نمیخواست وارد این حرفه بشه بخاطر این بود که میخواست تمام تمرکزش رو حرفه ی مورد علاقش یعنی مدلینگ باشه اما حالا ترس از یه چیز دیگه داشت.
میترسید از اینکه بعدها که سرش شلوغ تر میشه بین خودش و جونگ کوک فاصله بیفته و رابطشونو خراب کنه!
با شنیدن صدای جونگ کوک از فکر دراومد.
ـ جیمینا میشه چند لحظه مارو تنها بذاری؟
YOU ARE READING
The Untamed
Fanfictionمدل معروف کره "کیم تهیونگ" با کمپانی فعلیش به مشکل برخورده و به زودی قراردادش هم تموم میشه. اما بخاطر شهرتش بهترین کمپانی کره که خیلیم سر و صدا کرده بهش پیشنهاد کار و بستن قرارداد میده. و اینجاست که تهیونگ و جونگ کوک باهم ملاقات میکنن...