The Untamed - Part 23

227 25 6
                                    

لیوان مشروب رو تا آخر سر کشیدو روی میز کوبیدش.

ـ یکی دیگه

با این یکی هفتمین لیوانی بود که نوشیده بود و همچنان دست بردار نبود.

اگه همینطوری ادامه میداد قطعا غش میکرد.

موبایلش که داشت زنگ میخورد رو از توی جیبش در آورد و وقتی اسم جین رو روی صفحه دید تلفن رو بیصدا کرد. دلش نمیخواست توی این وضعیت جوابشو بده.

وقتی جین قطع کرد گوشیشو روشن کرد و توی لیست مخاطباش دنبال اسم جونگ کوک رسید اما وقتی پیداش کرد و خواست باهاش تماس بگیره پشیمون شد.

ابروهاشو بالا انداخت و با لحن کشدارش که خبر از مستی وحشتناکش میداد گفت:

ـ جونگ کوک الان درگیر دوس پسر عزیزشه برای تو وقت نداره پارک جیمین

دستاشو روی میز قرار داد و سرش رو روی دستاش گذاشت.

ـ چرا باید میرفتم اونجا خدای من

درحالی که موهای تهیونگ رو بین انگشتاش به بازی گرفته بود پاپ کورن میخورد و فیلمی که تهیونگ پیشنهاد داده بود رو تماشا میکرد.

توی حال خودشون بودن و داشتن از تماشای فیلم لذت میبردن که موبایل جونگ کوک شروع کرد به زنگ خوردن.

تهیونگ سرشو از روی شونش برداشت و جونگ کوک به سمت میز خم شد.

با دیدن اسم جیمین روی صفحه به تی وی اشاره کرد و گفت:

ـ یکم صداشو کم کن عزیزم

تماس رو وصل کرد و گفت:

ـ در چه حالی جیمین؟

+آقا من متصدی بار هستم دوستتون اینجا از هوش رفته میتونید بیاید کمکش؟

مثل برق از جاش کنده شد و گفت:

ـ کجا باید بیام؟

وقتی پسر بهش آدرس داد تماس رو قطع کرد و با عجله سمت اتاق رفت.

تهیونگ در حالی که سمت اتاق میرفت کنجکاوانه پرسید:

ـ چیشده؟

جونگ کوک همینطور که از اتاق بیرون میومد سوییشرتش رو پوشید و گفت:

ـ جیمین تنها رفته بار الانم از هوش رفته میرم دنبالش

تهیونگ ـ میخوای منم بیام؟

جونگ کوک ـ نه بیبی اگه کسی تورو ببینه دیگه نمیشه جلوی مردمو گرفت همینجا بمون

به سمتش چرخید و بعد از اینکه پیشونیش رو بوسید گفت:

ـ اگه دیر کردم تو بخواب عزیزم

تهیونگ سری تکون داد و گفت:

ـ مراقب خودت باش

جونگ کوک با عجله رفت و با موتور راهی بار شد.

The UntamedDonde viven las historias. Descúbrelo ahora