لیوان مشروب رو تا آخر سر کشیدو روی میز کوبیدش.
ـ یکی دیگه
با این یکی هفتمین لیوانی بود که نوشیده بود و همچنان دست بردار نبود.
اگه همینطوری ادامه میداد قطعا غش میکرد.
موبایلش که داشت زنگ میخورد رو از توی جیبش در آورد و وقتی اسم جین رو روی صفحه دید تلفن رو بیصدا کرد. دلش نمیخواست توی این وضعیت جوابشو بده.
وقتی جین قطع کرد گوشیشو روشن کرد و توی لیست مخاطباش دنبال اسم جونگ کوک رسید اما وقتی پیداش کرد و خواست باهاش تماس بگیره پشیمون شد.
ابروهاشو بالا انداخت و با لحن کشدارش که خبر از مستی وحشتناکش میداد گفت:
ـ جونگ کوک الان درگیر دوس پسر عزیزشه برای تو وقت نداره پارک جیمین
دستاشو روی میز قرار داد و سرش رو روی دستاش گذاشت.
ـ چرا باید میرفتم اونجا خدای من
درحالی که موهای تهیونگ رو بین انگشتاش به بازی گرفته بود پاپ کورن میخورد و فیلمی که تهیونگ پیشنهاد داده بود رو تماشا میکرد.
توی حال خودشون بودن و داشتن از تماشای فیلم لذت میبردن که موبایل جونگ کوک شروع کرد به زنگ خوردن.
تهیونگ سرشو از روی شونش برداشت و جونگ کوک به سمت میز خم شد.
با دیدن اسم جیمین روی صفحه به تی وی اشاره کرد و گفت:
ـ یکم صداشو کم کن عزیزم
تماس رو وصل کرد و گفت:
ـ در چه حالی جیمین؟
+آقا من متصدی بار هستم دوستتون اینجا از هوش رفته میتونید بیاید کمکش؟
مثل برق از جاش کنده شد و گفت:
ـ کجا باید بیام؟
وقتی پسر بهش آدرس داد تماس رو قطع کرد و با عجله سمت اتاق رفت.
تهیونگ در حالی که سمت اتاق میرفت کنجکاوانه پرسید:
ـ چیشده؟
جونگ کوک همینطور که از اتاق بیرون میومد سوییشرتش رو پوشید و گفت:
ـ جیمین تنها رفته بار الانم از هوش رفته میرم دنبالش
تهیونگ ـ میخوای منم بیام؟
جونگ کوک ـ نه بیبی اگه کسی تورو ببینه دیگه نمیشه جلوی مردمو گرفت همینجا بمون
به سمتش چرخید و بعد از اینکه پیشونیش رو بوسید گفت:
ـ اگه دیر کردم تو بخواب عزیزم
تهیونگ سری تکون داد و گفت:
ـ مراقب خودت باش
جونگ کوک با عجله رفت و با موتور راهی بار شد.
ESTÁS LEYENDO
The Untamed
Fanficمدل معروف کره "کیم تهیونگ" با کمپانی فعلیش به مشکل برخورده و به زودی قراردادش هم تموم میشه. اما بخاطر شهرتش بهترین کمپانی کره که خیلیم سر و صدا کرده بهش پیشنهاد کار و بستن قرارداد میده. و اینجاست که تهیونگ و جونگ کوک باهم ملاقات میکنن...