در حالی که با آیپدی که دستش بود گزارش کارا و برنامه ها رو چک میکرد توی راهروی ساختمان قدم میزد تا به آسانسور برسه.
ایمیل ها رو یکی یکی چک میکرد و حسابی ذهنش درگیر بود اما به محض اینکه صدای آشنایی شنید، مثل برق گرفته ها شد و سرش رو بالا گرفت.
+ جیمین شی
این صدای جین بود که هر لحظه داشت نزدیک و نزدیکتر میشد.
قدمی برداشت تا سریع سوار آسانسور بشه اما به ثانیه نکشیده پشیمون شد.
چطور میتونست انقدر بی ادبانه با آدمی که توی روزایی که مریض گوشه ی خونه افتاده بود کمکش کرده بود اینطوری رفتار کنه؟
نگران قلب عاشق خودش بود اما نمیتونست به خودش اجازه بده که با جین اینطوری رفتار کنه و یهو ازش دور بشه.
مطمئنا اینطوری شک میکرد!
+ جیمین شی؟!
به سمتش چرخید و در حالی که لبخند میزد جواب داد:
ـ معذرت میخوام حواسم به کاری که داشتم میکردم بود دیر متوجه شدم
جین گردنشو خاروند و در جواب گفت:
ـ ببخشید که مزاحمت شدم فقط دیدم اینجایی گفتم بیام حالتو بپرسم...الان بهتری؟
جیمین همینطور که سرش رو تکون میداد گفت:
ـ آره...با تشکر از تو که به دادم رسیدی الان خیلی خوبم...خیلی ازت ممنونم سوکجین شی
ابروهاشو بالا انداخت و با تعجب به چشمای جیمین خیره شد.
ـ سوکجین شی؟ از کی تاحالا؟
جیمین ـ جیمین ریز خندید و همینطور که سرشو جلو میبرد آروم زمزمه کرد:
ـ توی کمپانی ایم گفتم یه موقع کسی نشنوه
جین خندید و گفت:
ـ ترسوندی منو...اشکالی نداره بابا
جیمین ـ خب توام یکم پیش منو همینطوری صدا زدی
جین ـ خب من بخاطر جایگاه تو توی کمپانی باید اینطوری صدات بزنم و بهت احترام بذارم دیگه
جیمین به آسانسور اشاره کرد و گفت:
ـ میرم توی دفترم باهام میای؟
جین همینطور که به ساعتش نگاهی مینداخت گفت:
ـ باید برم سر فیلمبرداری اما برای یه قهوه وقت دارم
لبخندی زد و در جواب گفت:
ـ پس بیا بریم
باهم وارد آسانسور شدن و به طبقه ای که اتاق جیمین اونجا بود رفتن.
جیمین یه نگاهش به آیپد توی دستش بود و یه نگاهش به تصویر جین توی آینه.
سرش رو بالا گرفت و سکوت بینشون رو شکست:

KAMU SEDANG MEMBACA
The Untamed
Fiksi Penggemarمدل معروف کره "کیم تهیونگ" با کمپانی فعلیش به مشکل برخورده و به زودی قراردادش هم تموم میشه. اما بخاطر شهرتش بهترین کمپانی کره که خیلیم سر و صدا کرده بهش پیشنهاد کار و بستن قرارداد میده. و اینجاست که تهیونگ و جونگ کوک باهم ملاقات میکنن...