سر زدن به مینسوک خواب و شاید بیدار کردنش با اشتباه یا صدایی غیرعمدی، آخرین کاری بود که سهون میخواست انجام بده. مینسوک آدمی نبود که خیلی بخوابه و حتی اگه میخواست هم گاهی نمیتونست. دیدن اینکه پسر بزرگتر به خواب رفته قلب سهون رو آروم میکرد و حالا دوست نداشت حتی نزدیک اتاق شه، نمیخواست هیچ احتمالی برای پریدن مینسوک از خوابش رخ بده.
جونگده غیب شده بود و جیهون بعد از استراحت کوتاهی به آشپزخونه اومد تا درباره شام نظری بده. سهون صادقانه دوست داشت دختر رو جایی تنها پیدا کنه و ازش درباره مکالمهش با مینسوک بپرسه، اما قطعا جلوه جالبی پیدا نمیکرد و سهون نمیخواست مایه آبروریزی مینسوک باشه.
کیونگسو حوصلهی پختن دوباره شام رو نداشت و لوهان نمیخواست حرکتی به پاهای خسته شدهش بده. هنوز حتی سر انتخاب شام به توافق نرسیده بودن و حوصله سهون از دیدن پاس و پاسکاری بیمنطق آدمهای بالغ مقابلش سر رفته بود.
در نهایت ییشینگ با احتمالا پیدا کردن احساسی مشابه سهون، پیشنهاد قرعه کشی داد و کیونگسو تاکید کرد که باید اسمش از لیست بیرون بمونه و حتی جزو احتمالات نباشه. از نظر بقیه ممکن بود کمی پرخاشگر به نظر برسه اما سهون احساس میکرد مدیر مدرسه فقط به کمی استراحت نیاز داره.
قرعه کشی انجام شد و مسئولیت شام با جیهون و کای افتاد. کمی معذب کننده بود و هیچ رد یا اثری از جونگده وجود نداشت تا شاید امکان پرسیدن نظرش فراهم باشه. سهون میدونست احتمالا حتی جونگده پیشنهاد میداد خودش به جای جیهون با کای مسئولیت شام رو قبول کنه ولی متاسفانه جونگده هیچجا نبود؛ هیچ جا.
جیهون با کمی اضطراب ولی روحیهی تیمی خوبی قبول کرد و سهون احساس کرد دختر رو تحسین میکنه. فعلا خیلی بهتر از نامزد و پسرعموی نامزدش با یک "جمع" کنار میومد و برخورد میکرد.
جیهون با پرسیدن نظر کای، تصمیم گرفت برای شام بولگوگی آماده کنه و لوهان با اشاره به اینکه به اندازه کافی گوشت داخل فریزر وجود نداره، دوباره قرعه کشی کرد و مسئولیت خرید اینبار به گردن ییشینگ بود.
مربی مهد اصرار داشت قرعه کشی کاملا غیرمنصفانه بوده و در آوردن اسم لوهان و کیونگسو بخاطر ناهار، کای و جیهون بخاطر شام، مینسوک چون خوابه و جونگده چون نیست باعث شده فقط اسم خودش و سهون بمونه و این قطعا شانس در اومدن اسمش رو خیلی بیشتر میکرده. اما در هر صورت لوهان قرار نبود اهمیتی به صحبت های پسر و مخصوصا بخش "برگه اسم من یه تای ضایع داره و تو از قصد اون رو برداشتی" بده و سهون هم میدید که ییشینگ چندان متمایل به نظر نمیرسه.
از نظرش انتخاب ییشینگ برای خرید بهترین گزینه بود چون کسی به اندازه خود پسر، اطراف ویلای پدریش رو نمیشناخت و سهون به همین خاطر نمیتونست داوطلب خوبی باشه. اما گردش کوتاهی بیرون از ویلا میتونست دلپذیر باشه و سهون خودخواسته برای همراهی ییشینگ داوطلب شد.
YOU ARE READING
Opia ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉᵈ
Fanfiction"شدت مبهم نهفته در تماس چشمی" مسیر خوب زندگی جونگده درست بعد از مراسم نامزدیش تغییر جهت میده و اینبار همه چیز به دوست عزیزی که جونگده مدتهاست از دیدنش محروم شده برنمیگرده، بلکه موضوع حالا پارتنر جدید اون پسره؛ اوه سهون! 🍂Couples : Xiuchen. Kaihun...