ترجیح جونگده برای سپری کردن وقت خالی امروزش گذروندن چند ساعت معمولی کنار جیهون بود و همه چی تقریبا خوب جلو میرفت.
تلفات بحثی که از سر گذرونده بودن با انجام پیشنهاد سهون تقریبا از بین رفته بود، اما جونگده نیاز داشت که بجز از بین بردن ناراحتی ها، شرایط بهتری رو هم بین خودش و جیهون برقرار کنه و قرار امروز عصرشون رو برای همین چیده بود.
برنامهش برای امروز توی دیدن یه فیلم جدید و سفارش غذا از رستوران مورد علاقه نامزدش خلاصه میشد، اما تماس ناگهانی ییشینگ حدود بیست دقیقه بعد از رسیدن جیهون تقریبا برنامهش رو بهم ریخت و حالا بعد از گذشت حدود چهل دقیقه همچنان در جهت تایید حرف هایی که حتی چیزی ازشون نمیفهمید سر تکون میداد. چی درباره والدین بچه های مهدکودک و ریختن قهوه روی کت مدیر و خواب یکی از بچه های مهد درباره ییشینگ اینقدر هیجانانگیز بود؟
× اون واقعا واقعا یه پسر فوق العادست و خدایا واقعا دلم میخواد بچلونمش ولی گاهی میترسم به چلوندنش راضی نشم و لپای خوشگلشو گاز بزنم! فقط دو تن خالص لپ داره میفهمی؟! با یه رون بزرگ نرم گنده و پوست سفیدی که لپاشو قرمز تر نشون میده و اونوقت کل هیکلش اندازه نوک انگشتام تا ارنجمه وای اون واقعا خیلی کوچولوعه!!!!!!
ییشینگ با هیجان گفت و جونگده حالا میتونست درک بیشتری از احساسات ونگوگ داشته باشه؛ شاید اونم دوست عزیزی مثل شینگ داشت و نه میخواست دوستش رو از دست بده و نه سلامت روانش رو. قطع کردن یکی از گوش هاش و شنیدن صداهای اطرافش به میزان نصف اونقدر هم ایده عجیب یا بدی به نظر نمیرسید.
× میشنوی اصلا چی دارم میگم؟
ییشینگ مردد پرسید و جونگده نفس عمیقی کشید: البته...
× چرا هیچ واکنشی نداری؟ انگار نه انگار که جومین یه بچه به این بامزگیه!
+ من.. خب اونقدر تحت تاثیر همچین مسائلی قرار نمیگیرم. ترجیح میدم فقط به صدای قشنگت گوش بدم.
با لبخند کمرنگی به تاج تخت تکیه داد و پلک هاش رو روی هم فشرد. کاش میتونست با اطمینان کامل از نرسیدن کمترین آسیبی به احساسات و عواطف شینگ فقط تلفن رو روش قطع کنه اما مطمئنا نمیتونست. اینطور تماس های ناگهانی و طولانی مربی درباره اتفاقات رندوم روزمره صرفا روشی برای تخلیه هیجانش بود و لوهان معمولا اولین گزینه انتخابی پسر برای تماس محسوب میشد.
تماس ناگهانی شینگ نشون میداد که لوهان طی شرایط استثنایی توانایی صحبت رو نداشته و اینبار جزو معدود دفعاتیه که قرعه به نام شخص دیگهای افتاده. چند بار در سال پیش میومد که ییشینگ بخواد همینطور رندوم باهاش صحبت کنه که جونگده بخواد باعث ناراحتیش بشه؟
× لوهان راست میگه. گاهی واقعا شبیه یه آدمیزاد واقعی رفتار نمیکنی، به نظرم باید خوشحال باشی که با این وجود کسی مثل من دوستت داره.
YOU ARE READING
Opia ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉᵈ
Fanfiction"شدت مبهم نهفته در تماس چشمی" مسیر خوب زندگی جونگده درست بعد از مراسم نامزدیش تغییر جهت میده و اینبار همه چیز به دوست عزیزی که جونگده مدتهاست از دیدنش محروم شده برنمیگرده، بلکه موضوع حالا پارتنر جدید اون پسره؛ اوه سهون! 🍂Couples : Xiuchen. Kaihun...