- کوک باتوام؟
به سمتش برمیگردم و نگاه به نگاهش میدوزم
- داری به چی فکر میکنی؟نفس عمیقی میکشم
- به این که بیشتر از دو ساله دارم درجا میزنم.- کی همچین چیزی گفته؟ تو با مدارکی که داری میتونی کای و کل تشکیلاتشو با خاک یکسان کنی و تک تک اون آدمها رو بفرستی ته جهنم.
کنارم میایستد و دستش را به شانهام میکوبد
- داری درجا میزنی، چون میخوای جیهیون و از بین اون آدما بکشی بیرون.
سمتش برمیگردم
- چرا برات مهم نیست داره تهدید میشه؟پوزخند میزند.
- چون نمیشه. جیهیون توی تیم کایه، چون خودش خواسته. من فقط اینو نمیفهمم که تو چرا قبول نمیکنی!نگاه از او میگیرم...
ستارهها تاریکی شب و زیباییش را دو چندان کرده بودند .- جیهیون نباید قربانی این تشکیلات بشه یعنی من نمیزارم که این اتفاق بیفته.
پوزخند صداداری میزند
- متاسفانه کور شدی و نمیخوای ببینی یه چیزایی رو.با اخم نگاهش میکنم و او نیشخند میزند.
- کاریو نکن که بعداً پشیمون بشی کوک این یه نصیحت از من به تو.خیره در تاریکی شب، بی آنکه توجهی به او و حرفهایش بکنم، لب میزنم.
- میتونی بری وون.
صدای نفس های عمیقش را میشنوم و سپس، قدمهای تندش را که به قصد خروج روی پارکتها کوبیده میشوند.- نمیدونم چرا اصرار داری به این حماقتت ادامه بدی ولی دیگه خستم کردی امیدوارم پشیمون نشی.
در را به هم میکوبد و با یک فحش رکیک خارج میشود و من گوشیام را از توی جیبم بیرون میآورم.
شمارههای ردیف شده توی ذهنم را لمس میکنم و گوشی را کنار گوشم میگذارم...
دلم برای صدایش، خیلی تنگ شده بود.- hello this is jisoo unfortunately I'm not home right now leave a massage so I can call you back love you.
(سلام ، شما با جیسو تماس گرفتید، متأسفانه الآن خونه نیستم، پیغامتون رو بذارید تا بهتون زنگ بزنم عاشقتونم. )
دلم را انگار کسی چنگ میزند و چنگالهای تیزش را درون ماهیچهی تپندهی توی سینهام فرو میکند.
این صدای ضبط شده چقدر قدرت داشت...
آنقدر که تمام نیرویم را تحلیل ببرد.تماس ناموفقم را قطع میکنم و اینبار شمارهی ویلا را میگیرم.
طولی نمیکشد که صدای پدرم توی گوشم میپیچد و دلتنگی با قدرت بیشتری بر من هجوم میآورد.
- hey boy what's app؟
(سلام پسر چه خبر؟)نفس عمیقی میکشم تا صدای جیسو را در گوشهای از ذهنم زندانی کنم و موفق هم میشوم

أنت تقرأ
I'M FAKE
أدب الهواةاسم فیکشن: I'm fake خلاصه: جئون جونگ کوک، پلیس دورگهی آمریکایی کره ای که ماموریت داره تا باند shadow رو از بین ببره اما توی این بین متوجه علاقه اش به یکی از اعضای اون باند یعنی جیهیون میشه و برای نجات دادن اون از برادر دوقلوی جیهیون یعنی جیمین می...