****
دستانش می‌لرزند و او مصمم تیغ جراحی را روی پوست مرد بی‌جانی که روی تخت خوابیده می‌گذارد
- چه حسی داری جیهیون؟
انگشتانش بیشتر می‌لرزند و نگاه من کوتاه به سمت کای که در اتاق مجاور، مشتاق و با لبخندی کریه زل زده بود به انگشتان ظریف جیهیون، می‌چرخد و دندان‌هایم روی هم چفت می‌شوند.
- تا چند لحظه‌ی دیگه قراره قلب این مرد و از توی سینه‌اش دربیاری و تقدیم شوهرت کنی، چه حسی داری؟ حس مهره اصلی shadow بودن؟
با خشم به سمتم برمی‌گردد و من نیشخندی می‌زنم...
توی چشم‌هایش انگار طوفان بود...
نگاهش طغیان کرده بود...
- تو چی نصیبت میشه با لرزوندن دلم؟ باهام مشکلی داری؟
فکر لرزیدن دلش، قلب مرا به تقلا وامی‌دارد و سخت تختی که روی آن یک مرد بی‌جان خوابیده بود، را می‌چسبم
کاش دلش می‌لرزید...
کاش دستش می‌لرزید...
بعد از این عمل، دیگر من هم نمی‌توانستم او را از این جهنم بیرون ببرم.
- به نظرت قلبش داغه؟ وقتی قلب داغش رو تو دستت گرفتی و از تو سینه‌اش بیرون کشیدی چی میشه جیهیون؟
نفس عمیقی می‌کشد و پلک روی هم می‌گذارد
- کای داره نگام می‌کنه کوک... اگه نمی‌خوای کمکم کنی برو بیرون تا کارم رو انجام بدم.
پوزخند صداداری می‌زنم و فاصله‌ام با او را به حداقل می‌رسانم...
عطر تنش را حتی با وجود ماسک جراحی مقابل دهان و بینی‌ام هم حس می‌کنم و دلم می‌خواهد نفس‌هایم عمق بیشتری داشته باشند.
- نگاه کای الآن فقط به دستاته جیهیون... ببینش؛ تنها خواسته‌اش اینه که تو مهره اصلی shadow بشی و اون به محض تموم شدن این عمل و موفق بودنت سر دکتر هوانگ رو بزنه و مجبورت کنه قلب و کلیه‌هاش رو از تنش دربیاری.
سرم را کج کرده و توی گوشش، با صدای ملایمی ادامه می‌دهم
- کای به این نزدیکی من و تو اهمیتی نمیده جیهیون، اگه من همین الآن همینجا ببوسمت هم متوجهش نمی‌شه.
سرش طوری سمتم برمی‌گردد که نیشخند می‌زنم...
هیچگاه اینگونه با بی‌پروایی حرف نزده بودم و صراحت کلامم همان اندازه که متعجبش کرده بود، باعث خروشیدن خشم هم توی نگاهش شده بود....
- مشروب خوردی قبل از عمل؟
چه احتیاجی به مشروب بود وقتی او کنارم بود و با هر بار نفس کشیدن و فرستادن عطرش توی ریه‌هایم، کهنه‌ترین شراب دنیا را سر می‌کشیدم؟
عطر او حتی از بین بوی موادضدعفونی کننده هم تار‌های بویایی‌ام را نوازش می‌کرد....
- دو سه پیک، مست نیستم نگران نباش.
YOU ARE READING
I'M FAKE
Fanfictionاسم فیکشن: I'm fake خلاصه: جئون جونگ کوک، پلیس دورگه‌ی آمریکایی کره ای که ماموریت داره تا باند shadow رو از بین ببره اما توی این بین متوجه علاقه اش به یکی از اعضای اون باند یعنی جیهیون میشه و برای نجات دادن اون از برادر دوقلوی جیهیون یعنی جیمین می...
