با پشت دست خون دماغش را پاک میکند و به سمتم میآید
- نگو خودت نمیدونی منتظری من جوابتو بدم کوک...
به محض رسیدن به من، مشتش را محکم روی فکم میکوبد که ترکیدن لبم را حس میکنم- هزار بار بهت گفتم یه بار دیگه هم میگم، تو باید دست از سر جیهیون برداری... اون همسر مردیه که تو میخوای نابودش کنی... پس بشین و هر کاری که بهت میگن انجام بده.
با حس لزجی چیزی روی لبهایم، دستی روی پشت لبم میکشم و خون را پاک میکنم
با کوبیدن دستم روی سینهاش به عقب هلش میدهم و فریاد میکشم- همه اینا تقصیر توئه وون، تو منو از اون ور دنیا کشیدی اینجا.... تو بهم گفتی برم تو خونهی اون کای لعنتی. حالا بهم میگی عشق و عاشقی رو فراموش کنم و هرچی بهم دستور میدن رو انجام بدم؟ که چی؟ که اون پسرتباه بشه؟ مگه گناهش چیه؟ گول اون عوضی رو خوردن؟شوهرش بودن؟چی؟
به طنابهای رینگ تکیه میدهد و با تمسخر نگاهم میکند
- هر کسی که اطراف اون عوضیه گناهکار محسوب میشه کوک. تو هم جمع کن خودت رو. بعد به نقش عوضی بودنت ادامه بده هنوز اول راهی.
داغ و عصبی و افسارگسیخته دور خودم میچرخم و فریادی میکشم...
سالن خالی بود و انگار وونهو میدانست من قرار است طوفان به پا کنم....- کوک
خشمگین سمتش میچرخم و نگاهش میکنم
- برو رد کارت حوصلتو ندارمابرو بالا میاندازد و رقص پا را شروع میکند
- ولی من تا دلت بخواد هم حوصله دارم هم وقت آزادبا هجوم آوردنش سمتم گارد میگیرم و خیلی زود ضربهاش را دفع میکنم
- خوشم میاد ازت پسر... باهوشی البته اگه عشق و عاشقی کورکورانهات کار دستت نده.
مشتم را سمت فکش پرت میکنم که جاخالی میدهد و بلند میخندد
- عشق به یه پسر گی که شوهر داره،
هوم! به نظرم اصلاً کار عقلانی نیست و باعث میشه احمق به نظر بیای....مغزم داغ میکند و تا به خودم بیایم وونهو را روی زمین پرت میکنم و با مشتهای محکم و پی در پی به جانش میافتم
مغزم داشت ارور میداد...
از این بازی و مأموریت و هر کوفت و زهرماری که به shadow مربوط میشد متنفر بودم.- کوک بسه آروم باش...
فریادی میکشم و میخواهم مشت محکم دیگری به صورتش بکوبم که دوباره اسمم را فریاد میکشد
- جونگ کوک با توام.
عرق روی پیشانیام را با ساعد دستم پاک میکنم و از روی سینهاش بلند میشوم
- دیوونهی روانی زدی فکم رو شکوندی....
به محض ایستادن، دست سمتش دراز میکنم و کمک میکنم بایستد و او خون توی دهانش را روی زمین پرت میکند
YOU ARE READING
I'M FAKE
Fanfictionاسم فیکشن: I'm fake خلاصه: جئون جونگ کوک، پلیس دورگهی آمریکایی کره ای که ماموریت داره تا باند shadow رو از بین ببره اما توی این بین متوجه علاقه اش به یکی از اعضای اون باند یعنی جیهیون میشه و برای نجات دادن اون از برادر دوقلوی جیهیون یعنی جیمین می...