part2

44 11 4
                                    

با پشت دست خون دماغش را پاک می‌کند و به سمتم می‌آید

- نگو خودت نمی‌دونی منتظری من جوابتو بدم کوک...
به محض رسیدن به من، مشتش را محکم روی فکم می‌کوبد که ترکیدن لبم را حس می‌کنم

- هزار بار بهت گفتم یه بار دیگه هم می‌گم، تو باید دست از سر جیهیون برداری... اون همسر مردیه که تو می‌خوای نابودش کنی... پس بشین و هر کاری که بهت می‌گن انجام بده.

با حس لزجی چیزی روی لب‌هایم، دستی روی پشت لبم می‌کشم و خون را پاک می‌کنم
با کوبیدن دستم روی سینه‌اش به عقب هلش میدهم و فریاد می‌کشم

- همه اینا تقصیر توئه وون، تو منو از اون ور دنیا کشیدی اینجا.... تو بهم گفتی برم تو خونه‌ی اون کای لعنتی. حالا بهم می‌گی عشق و عاشقی رو فراموش کنم و هرچی بهم دستور میدن رو انجام بدم؟ که چی؟ که اون پسرتباه بشه؟ مگه گناهش چیه؟ گول اون عوضی رو خوردن؟شوهرش بودن؟چی؟

به طناب‌های رینگ تکیه می‌دهد و با تمسخر نگاهم می‌کند

- هر کسی که اطراف اون عوضیه گناهکار محسوب می‌شه کوک. تو هم جمع کن خودت رو. بعد به نقش عوضی بودنت ادامه بده هنوز اول راهی.

داغ و عصبی و افسارگسیخته دور خودم می‌چرخم و فریادی می‌کشم...
سالن خالی بود و انگار وونهو می‌دانست من قرار است طوفان به پا کنم....

- کوک
خشمگین سمتش می‌چرخم و نگاهش می‌کنم
- برو رد کارت حوصلتو ندارم

ابرو بالا می‌ا‌ندازد و رقص پا را شروع می‌کند
- ولی من تا دلت بخواد هم حوصله دارم هم وقت آزاد

با هجوم آوردنش سمتم گارد می‌گیرم و خیلی زود ضربه‌اش را دفع می‌کنم

- خوشم میاد ازت پسر... باهوشی البته اگه عشق و عاشقی کورکورانه‌ات کار دستت نده.

مشتم را سمت فکش پرت می‌کنم که جاخالی می‌دهد و بلند می‌خندد

- عشق به یه پسر گی که شوهر داره،
هوم! به نظرم اصلاً کار عقلانی نیست و باعث میشه احمق به نظر بیای....

مغزم داغ می‌کند و تا به خودم بیایم وونهو را روی زمین پرت می‌کنم و با مشت‌های محکم و پی در پی به جانش می‌افتم

مغزم داشت ارور می‌داد...
از این بازی و مأموریت و هر کوفت و زهرماری که به shadow مربوط می‌شد متنفر بودم.

- کوک بسه آروم باش...

فریادی می‌کشم و می‌خواهم مشت محکم دیگری به صورتش بکوبم که دوباره اسمم را فریاد می‌کشد

- جونگ کوک با توام.

عرق روی پیشانی‌ام را با ساعد دستم پاک می‌کنم و از روی سینه‌اش بلند می‌شوم

- دیوونه‌ی روانی زدی فکم رو شکوندی....

به محض ایستادن، دست سمتش دراز می‌کنم و کمک می‌کنم بایستد و او خون توی دهانش را روی زمین پرت می‌کند

I'M FAKEWhere stories live. Discover now