دست روی سینهاش گذاشته و هلش میدهم که سکندری میخورد
- داری تند میری قناری... قرار ما عشق و عاشقی نبود، اگه یادت رفته برو بیرون از خونهام.
از روی تخت کت چرمم را برمیدارم و با خونسردی ظاهری تن میکنم.
- من میرم پایین، ساعت هفت بشه هفت و یک دقیقه و نیای بهتره دیگه هیچوقت از صد کیلومتریم هم رد نشی.
جملهام را گفته و بعد از برداشتن کیف پول و تلفن همراهم، از واحد بیرون میزنم.
با عصبانیتی که داشت مغزم را میخورد، انگشتم را روی شاسی آسانسور فشار میدهم و دندان روی هم میسایم.- آروم جونگ کوک، آروم باش. تو الان یه عوضی هستی و باید مثل یه عوضی رفتار کنی.
درهای آسانسور که باز میشوند، بدون اهمیت به انتظاری که پشتشان کشیده بودم، سمت راه پله قدم برمیدارم. نیاز داشتم به ساعتها تحرک و ورزش برای پراکندگی افکار جنون آورم.
وقتی به پارکینگ میرسم دخترک را کنار ماشین میبینم و انگار از ترس، زودتر از من با آسانسور خودش را به ماشین رسانده بود.
-تموم ده طبقه رو از پله ها اومدی؟
بدون اینکه جوابی بدهم ریموت را میفشارم و خودم پشت فرمان جای میگیرم. خیلی زود روی صندلی شاگرد مینشیند.
- باز پارتی تو خونهی دوستت کایه؟
اخمی میکنم.
بیشتر از وراجی دخترک، شنیدن اسم کای عذاب آور بود.- آره.
سوتی میکشد و بدون اینکه به جدیت من و علاقه نداشتنم به حرف زدنش فکر کند دستانش را توی هوا تاب میدهد- این دوستت چقدر ریچه! هر روز پارتی میده و براش مهم نیست چند نفر میریزن توی خونش
- پولش رو تو میدی مگه؟
- نه ولی میخواستم بگم خوش به حال شوهرش. جدیدا هیچکس حتی حاضر به ازدواج نیست، حالا چه برسه ازدواج یه آدم پولدار و دست و دلباز مثل کای. اگه گی نبود کیس عالی میشد.پوزخند میزنم.
کای و ساید سادیسمی اش را باید میدید که اگر میدید حتی فکر ازدواج هم از سرش پر میکشید.
دستم را دراز کرده و سیستم را روشن میکنم تا صدای او خفه شود و دیگر چیزی نگوید.
اعصابم به اندازهی کافی به هم ریخته بود؛ دیگر جایی برای حسادتها و عقدههای او نداشتم.وقتی به ویلای سلطنتی کای میرسیم دخترک نگاهی به تصویر خودش، در آینهی آفتابگیر میکند و دستی به موهای آمبره شدهی خوشرنگش میکشد.
- خوب به نظر میام کوک؟
پوزخندی زده و بیاهمیت به سؤال مسخرهاش پیاده شده و دکمهی کتم را میبندم.
YOU ARE READING
I'M FAKE
Fanfictionاسم فیکشن: I'm fake خلاصه: جئون جونگ کوک، پلیس دورگهی آمریکایی کره ای که ماموریت داره تا باند shadow رو از بین ببره اما توی این بین متوجه علاقه اش به یکی از اعضای اون باند یعنی جیهیون میشه و برای نجات دادن اون از برادر دوقلوی جیهیون یعنی جیمین می...