- بهم دست نزن...همانطور که سعی میکنم تقلاهای کم جانش را مهار کنم، دستانم را زیر زانوها و کمرش میبرم و از روی کاناپه بلندش میکنم
- به نظرت الآن برام مهمه دلت نمیخواد بهت دست بزنم. شوهرت نیست و تو داری توی تب میسوزی یکی باید برسونتت بیمارستان یا نه؟
میان بازوانم خودش را مچاله میکند
- منو بذار زمین جونگ کوک
بی اهمیت به تکان خوردن دلم در خانه را به زور باز میکنم.اما او با باقی مانده زورش به دستگیره چنگ میزند و دوباره التماس میکند که او را زمین بزارم
اشتباه بود ولی من دلبسته ی این پسر بودم....
دلبسته ی همسر مردی که مرا برادرش خطاب میکرد...- اینجا چه خبره؟
با صدای کای نگاه از موهای خرمایی که روی چشمان اشک آلودش ریخته شده میگیرم
- همسر من تو بغل تو چیکار میکنه جونگ کوک
اخم کردم، همسرش داشت توی تب میسوخت و او پی ولگردی بود.
- همین همسری که میگی داره توی تب میسوزه کای... تو تا این وقت شب این بچه رو تنها تو خونه گذاشتی بری پی یه مشت هرزه
با خشم سمتم آمد و ضربهای به شانهام زد که به زور تعادلم را حفظ کردم تا پسرک لرزان توی بغلم از بین بازوهایم سر نخورد
- به تو چه کوک؟ من میخوام توی تب بسوزه و بمیره... ارتباطش به تو چیه؟
با خشم غریدم
- آدم شو کای... آدم شو یکم... اگه نمیخواستیش غلط کردی رفتی خواستگاریش غلط کردی که با این وضعیت جامعه نسبت به زوج های گی باهاش ازدواج کردی... مرض داشتی؟
خواستم سمت آسانسور بروم که بازویم را گرفت
-کجا؟ وایسا ببینم حرومزاده...
دندانهایم را محکم روی هم میسایم وقتی جیهیون بین بازوهایم ناله میکند، بیاهمیت به جملهی کای غرش میکنم
- میخوام برسونمش بیمارستان داره تلف میشه...
- تو بیجا میکنی میخوای شوهر منو برسونی بیمارستان. من میخوام بذارم تلف شه.... بذارش زمین تا همینجا نکشتمت....
با دستش که زیر زانوهای جیهیون بود شاسی آسانسور را فشار میدهد
- تو هنوز مستی از سرت نپریده.... باور کن اگه دندونات و تو دهنت خورد نمیکنم بخاطر همین مثلا شوهرته... من...
با نشستن یکهویی و ناگهانی مشتش روی گونهام دست راستم مشت شد و اما دست دیگرم را محکمتر دور کمر پسرک پیچیدم و او بار دیگر زیر لب ناله کرد
- حرومزاده عوضی. میدونستم یه ریگی تو کفشت هست. چشمت دنبال همسرم بود وقتی به اسم دوست و برادر میاومدی خونهام؟
YOU ARE READING
I'M FAKE
Fanfictionاسم فیکشن: I'm fake خلاصه: جئون جونگ کوک، پلیس دورگهی آمریکایی کره ای که ماموریت داره تا باند shadow رو از بین ببره اما توی این بین متوجه علاقه اش به یکی از اعضای اون باند یعنی جیهیون میشه و برای نجات دادن اون از برادر دوقلوی جیهیون یعنی جیمین می...