به من دروغ نگو لعنتی

5.6K 618 89
                                    



فصل یازدهم

هری نگاهش رو ثابت روی لویی نگه داشت.

جراتشو نداشت که جای دیگه ای رو نگاه کنه. می ترسید اگه این کارو بکنه لویی از جلوی چشماش ناپدید بشه!

چند روز بود که شاهزاده رو ندیده بود؟ تعداد روز ها به حد انگشت های یه دست هم نمی رسید اما...

لباس های دزد دریایی تو تنش..چقدر هات بود.

برای هری که دوری از لویی به اندازه ی ابدیت گذشته بود.

یادش بود که شب اول درست قبل از غرق کردن کشتی رز پسر موقهوه ای رو روی عرشه با زین دیده بود. راستش اون با تمام وجود تعجب کرده بود لویی چطور قادر بود بعد از اونطوری که هری به شدت و محکم به گا داده بودش راه بره! هرچند دونستن اینکه لویی توان مقاومتش بالاس برای کارهایی که در آینده می تونست باهاش بکنه خیلی خوب بود.

اگه بازم دعواشون می شد، هری مجبور بود دفعه ی بعد طوری به گا بدتش که تا روز بعدش حتی نتونه درست فکر کنه...

بزرگ ترین اشتباه ش این بود که اون شب دنبال لویی نرفت چون شنیده بود که اون رفته پیش الی.

هری فکر کرده بود لویی فقط رفته طبق معمول با دوستش حرف بزنه و شب برای خواب بر می گرده به اتاق هری.

اما اون در اشتباه بود.

اونشب لویی اطراف اتاق اون پیداش نشد اما هری سعی کرد نذاره این قضیه بره رو اعصابش.

اما قصد داشت بعد از صبحانه لویی رو بکشونه اتاقش و چند تا نکته رو بهش یادآوری کنه.

لویی فرداش سر صبحانه پیداش نشد. اون سعی کرد جلوی افراد آروم باشه اما آزردگیش یکم معلوم بود.

وقتی پرسید که لویی کجاس، ناگهان همه خودشونو زدن به اون راه.

هری سعی کرد تا جایی که امکان داره خشمشو کنترل کنه اما واضح بود که حداقل یک نفر تو اون اتاق داشت دروغ می گفت و اون با خودش قسم خورد اگه بفهمه کیه که داره اونو از لویی دور نگه میداره، حسابی قاطی کنه.

برای همین اون تمام مدت صبحانه نمی تونست نگاهش رو از الی جدا کنه. دخترک خجالتی بخاطر چشم غره های هری حسابی قرمز شده بود و نایل تمام سعی ش رو می کرد که حواس دختر رو از این قضیه جدا کنه.

هری کاملا مطمئن بود که لویی تواتاق اونا قایم شده. هرچند که نایل باید بهتر از این هری رو می شناخت که چیزی که هری حاضر بود بخاطر آدم بکشه رو ازش دور نگه داره اما الی تازه کار و خام بود.

هری مطمئن بود که دخترک حتی تصورشم نمی تونه بکنه که اگه این بازی رو کش بده و لویی رو مدت زیادی ازش مخفی کنه، هری خیلی راحت سرشو از تنش جدا می کنه.

*شاهزاده دزد دریایی *لری استایلینسونWhere stories live. Discover now