های گایز
من siyahlikنویسنده که نیستم ابدا...
(تنه نویسنده ها در گور میلرزد؛) )
نوشته های قابلیم ندارم همینجوری یه چیزایی مینویسم هر از گاهی!!!
*اینم یه داستان نسبتا کوتاهه...در مورد دو دختر...
*اگه مخالف ال جی بی تی هستین توصیه نمیکنم بخونین چون حتما خوشتون نمیاد
*اگه دوست داشتین ووت ونظر بدین ممنون میشم...دوستان این اولین داستانی هست که من تو واتپد به اشتراک گذاشتم و خب میدونین من نویسنده نیستم ممکنه بی تجربه باشم در مورد خیلی چیزا پس بابت اشتباهاتی که وجود داره شرمندم!!!
«امیدوارم خوشتون بیاد :)»
YOU ARE READING
🌈آبی به رنگ دوست داشتن🌈💙
Teen Fiction...اون بی خبر از هرچیزی شروع کرده بود به بازی کردن با دل من و من هیچکاری نمیتونستم انجام بدم!!! مثل کسی که سرطان داشته باشه و با هرنفسش بیشتر بمیره؛ یا یه کسی که محکوم به طناب دار باشه درست قبل روزی که میخواد آزاد بشه!! اهل فلسفه بافتن نیستن من تو ب...