طوری شد که دوستام فهمیدن؛برای اولین بار!
شاید همین دلیل متفاوت شدنش شد...
خب من قبلا از خیلیا خوشم اومده بود ولی دوستام از هیچکدومش خبر نداشتند و این باعث تعجب دوستام شده بود.
دختر بیخیالی که وقتی داستان عشقی یا عاطفی بقیه رو میشنید میخندید و همشونو به شوخی میگرفت؛چطور از یکی خوشش اومده بود؟!
این با بقیه فرق داشت حس میکردم...
روزامون می گذشتن و ما بیشتر تو اون سالن لعنتی دیده میشدیم .
دوستام تشویق میکردن که بگم بهش ولی...
من نمیخواستم از چیزی با خبر بشه نمیخواستم رد بشم و ترجیح میدادم ندونه تا اینکه بدونه و...
YOU ARE READING
🌈آبی به رنگ دوست داشتن🌈💙
Teen Fiction...اون بی خبر از هرچیزی شروع کرده بود به بازی کردن با دل من و من هیچکاری نمیتونستم انجام بدم!!! مثل کسی که سرطان داشته باشه و با هرنفسش بیشتر بمیره؛ یا یه کسی که محکوم به طناب دار باشه درست قبل روزی که میخواد آزاد بشه!! اهل فلسفه بافتن نیستن من تو ب...