part#24

341 58 2
                                    

روزا میگذشتن و به اون روزی که خیلی وقت پیش از لحظه ای که دیدمش منتظرش بودم نزدیک میشد...
اگه بگم 1 ماه کامل دوستامو کلافه کردم دروغ نگفتم؛چون بعد 1 ماه تولدش بود و من سردرگم که چی میتونم بخرم...
آخرش با راهنمایی های دوستام درست دو هفته قبل تولدش با ذوق و شوق زیاد براش کادو خریدم.
از جایی که آبی رنگ مورد علاقش بود من هر جایی که میرفتم دنبال رنگ آبی بودم و حتی مادرم از ذوقم شک کرده بود!!!
دختر بی ذوقی که از جلوی ویترین مغازه ها به بیخیال ترین حالت ممکن رد میشد و توجهی نمیکرد؛جلوی تک تک ویترین مغازه ها وایمیستاد و دنبال آبی ترین های ویترین میگشت.
plz vote bedin :/

🌈آبی به رنگ دوست داشتن🌈💙Where stories live. Discover now