( د.ا.ن نویسنده)
هری: زین کارت داره
تی: چرا؟
نگاه متعجبش خیره به دوست پسر چشم سبزش بود .
هری: میفهمی
تی به چشم هاش تو کاسه چرخی داد و با هری به سمت اتاق زین رفت
هری: خب اینم از اتاقش ، سعی کن بهترین جا رو برای جام شرابت انتخاب کنی
-:هااع
هاج و واج به چهره خسته هری نگاه کرد و در آخر تسلیم شد و درو باز کرد .
زین: بهت یاد ندادن قبل از وارد شدن در بزنی
تی آروم پشت سرش درو بست و لبخند ملیحی به زین تحویل داد
-: نوپ
زین: چی
-: نه یاد ندادن
ابروشو بالا میندازه . مطمئن بود پررو تر تز این دختر تو دنیا وجود نداره
-: اومممم نه خوشمان امد اتاق جذابی داری
زین خندید و سر تکون داد
زین: بشین
-: اوک
روی صندلی که روبه روی میز زین بود نشست
-: خببببب
زین: این شناسنامه جعلیته لولا پایپر هر چند هنوز لازم نیست ازش استفاده کنی
تی شناسنامرو گرفت
زین: تیلور باید بدونی که هر لحظه ممکنه یه اتفاقی بیوفته پس این کلت باید همیشه همراهت باشه
زین کلتو سمتش میگیره و تیلور اونو از دست زین میقاپه
تی:واو این یه کلت زیگ زاور p239 عه (من عاشق اسلحم)من همیشه دلم میخواست یه دونه از اینا داشته باشم . کوچیک و کم جا
زین: این تفنگ آرم رسمی و سنتی باند آلابانیو داره پس باید مراقب باشی دست کسی نیوفته
-:عمرا بزارم کسی دست به بچم بزنه
زین پوکر به چهره مشتاق تی نگاه میگنه
زین : و در آخر ... برو تو اتاق جراحی اونجا ازت نایل خون میگره تا اگه یک وقت احتیاج به خون داشتی بتونه بهت خون بده و بعد ناهار اونجا یه نفر هست که منتظرته.
تی ابروشو بالا میندازه و سوالی به زین نگاه میکنه
زین: چته؟
-: هیچی ولی کی منتظرمه
زین:سنت دیرینه خانواده آلابانی نشان خوردنه. تک تک اعضای خانواده باید نشانی داشته باشن تا مشخص بشه اونها مال آلبانی و در اختیار کاملشن . دو نشان مختص به خانواده آلابانی هستش . نشان اول در معرض دید همه باید باشه که اون یه جام شراب خون آلوده . اون باید بهترین نقطه بدنت جایی که کاملا معلوم باشه زده شه . دومین نشان خنجره این خنجر باید جایی باشه که فقط هری بتونه ببینه یعنی کسی که باهاش همخوابی اون هم به اوحته خودته کجا زده بشه و الانم نایل منتظره
-: واو چه جذاب ولی من تاحالا تتوی خنجر هریو ندیدم که
زین: سکس بعدی بهش دقت کن
خندیدم
تی: اگه پیدا نکردم صدات میکنم تا بیای کمکم
زین قهقهه ای بلند کرد
زین: تو داری منو دعوت به یه سکس سه نفره میکنی ؟
تی: اممم هر جور که برداشت میکنی
زین: مثل هرزه ها رفتار میکنی
تی:هرزگی نشان افتخار منه
چشمک زیبایی زد و به سمت اتاق جراحی رفت
(د.ا.ن تیلور)
روی تخت اتاق نشسته بودم
نایل: تیلور چند سالته ؟ به بیماری خاصی مبتلایی؟ و در آخر گروه خونیت چیه.
تیلور: 21 سالمه؟ به بیماری خاصی مبتلا نیستم و گروه خونیم AB+ هستش
نایل:خب پس بیا زودتر کارمونو شروع کنیم
دراز کشیدم و به نایل که مشغول فرو کردن سوزن تو تنم بود ، خیره شدم .
-:نایل؟
نایل: هوممم
-: تو چند سالته؟
نایل:25
-: میتونی سن همرو بگی
نایل: آره چرا که نه خب با سوفی شروع میکنیم اون 24 سالشه . روبی 26 سالشه . کارا هم 22 . تروی20 . لویی 2...
حرفشو قطع کردم
-: لویی رو که میدونم احمق جان
نایل : چرا مگه همو از قبل میشناختید ؟
میخواستم دهن باز کنم ولی ترجیح دادم سکوت کنم
بهم مشکوک نگاه کرد
نایل: بگذریم .لیام30 و در آخر زین 33 سالشه.
-:چندددددد؟!؟!
نایل: 33
-: من فک کردم فوق فوقش 23 سالشه
خندید
نایل: همه همین فکرو میکردن
به بدنش خیره شدم تا تتوی اولشو ببینم و خوشبختانه بعد از چند ثانیه کند و کاو اونو رو ساعد دست چپش دیدم
نایل: خنجرمم پایین وی لاینمه
نایل جواب سوالی که تو ذهنم بودو داد انگار متوجه نگاه های خیره من شده بود
صورتمو جمع کردم
-: وایی اونجا درد نداره؟
نایل: برا منی که این دوتا اولین تتو هام بودن ، چرا.
-: چرا اولین...
حرفمو قطع کرد
نایل: اوففف فکم درد گرفت چقدر حرف میزنی ساکت بشی نمیگن لالی
-: چقدر دیگه مونده
نایل: تمومه ولی تو تا بیست دقیقه دیگه باید تحت نظر باشی .
سوزنو در آورد . یک ذره احساس خستگی میکردم یه جورایی میشه گفت احساس پوچی.
-:بیسسسسست!! برو هریو صدا کن تو که به حرفام گوش نمیکنی لاقل اون پیشم باشه
نایل: باشه ولی از جات تکون نخور
-: باشه
چند دقیقه گذشت و بعد اومد پیشم، البته که با نایل . رو تخت نشستم اونم اومد کنارم
هری: چیزی شده بیبی
-: نه این کص کش از من توقع داره تو سکوت کامل بشینم
به تاج تخت تکیه داد و دستاشو باز کرد
هری: من بعدا به فاکش میدم اوکی
پوکر بهش نگاه کردم
نایل:هز داری بچه خر میکنی ؟
هری: نه بعدا من بهت نشون میدم
خندیدم و رفتم تو بغل هری
-:من حوصلم سر رفتتتتتت
ناله کردم ولی سریع هری لباشو گذاشت رو لبمو بوسیدم . نرمی لباش واقعا غیر قابل توصیفه
آروم دستش رفت سمت سینم و نوازشش کرد . دوباره ناله کردم
نایل: گایییییز گایزززز
هری دست از بوسیدنم برداشت و با اخم به نایل نگاه کرد
هز: چته؟
نایل: تی خون داده محض اطلاع
چشمامو چرخوندم
-:خب به درک نایل
یقه هریو گرفتم و به خودم نزدیک تر کردمش
سریع لباشو جلو آورد و مشغول بوسیدنم شد
نایل: بهتون بگم من از اینجا جم نمیخورم چون باید مراقبت تی باشم
هری:پس توهم مجانی یه پورن زنده میبینی
لبه تخت نشست و منو رو پاش گذاشت . دستامو رو سینش گذاشتمو پاهامو دور کمرش حلقه کردم
درآخر با صدای کوبیده شدن در، دست از بوسیدن هم برداشتیم و من سرمو روشونش گذاشتم اونم با دستاش به تخت تکیه داد .
نایل: اوه خدا رو شکر
درو باز کرد و ما با سوفی مواجه شدیم
سوفی: اوه نایل اینجایی
پرید بغلش نایلم بغلش کرد
نایل: چیزی شده ؟
سوفی: نه اومدم دنبالتو تا بیاین ناهار
نایل: اوه چه خوب تی پاشو غذا بهت کمک میکنه دوباره انرژی بگیری.
تی:اوکی
از روی پای هری بلند شدم و دست هریو گرفتم .
تقریبا وسط امارت بزرگ بودیم که یه مکالمه کوتاه بین هری و من شکل گرفت
تی: خنجرتو چرا من ندیدم؟
هری شروع کرد به خندیدن .
هری: چون تقریبا یکم بالاتر از باسنمه و تو همیشه حواست به دیک منه نه جای دیگه ای.
پوزخندی زدم .
تی: یه دیک بزرگ ، سفت و خوردنی مگه میشه نگاش نکنم
هری: اوه محض رضای خدا تی این چه وعضه تعریف کردنه
خندیدم و دستشو محکم تر تو دستم گرفتم .
حتی اگه عاشق این مرد نباشم ولی بازم در کنارش احساس رضایت بهم داده میشه...
■■■■■■■■■■
هلووووو D:
خب بریم سراغ داستان .
اول از همه این پارت چه نقصای و چه قوتایی داره و دوم، به نظرتون شخصیت لیام ، هری،لویی و زین چجوریه ؟
خب دوستون دارم.xx
Daiana😙

KAMU SEDANG MEMBACA
past tomarrow{+18}
Fiksi Penggemarفردای من گذشته زندگیمه که همیشه با سکس و شامپاین به پایان میرسه . بعد از تو معنی عشق همراهت چندین متر داخل خاک دفن شد و من... من شدم تیلور هیل سو استفاده گر ترین هرزه، توی این دنیای خاکی ...